جستجو در دایره المعارف شهدا

نوشته هایی با برچسب دامغان

شهید سید محمود حیدری نژاد 21 آگوست 14

شهید سید محمود حیدری نژاد

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

زمستان که رخت سپید خود را از تن به در کرد، در اولین روز بهار سال هزاروسیصدوچهل‌‌وهفت، کودکی از جنس نور و به لطافت گل‌‌های بهاری قدم به کوچه‌‌باغ‌‌های روستای آستانه گذاشت.

بهار در بهار بود و عطر خوش بهشت فضای خانۀ کوچک سیداحمد را پر کرد. سیداحمد مرد باصفا و اهل دلی بود که نام زیبای کودک را با توسل به سلالۀ سادات، محمود خواند. سیدمحمود، فرزندی از تبار پاکی و نور.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید علی حیدری 21 آگوست 14

شهید علی حیدری

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

علی حیدری فرزند ابوالقاسم، بیست‌‌وچهارم آذر سال هزاروسیصدوچهل‌‌و‌هفت در خانواده‌ای مذهبی در روستای شوکت‌‌آباد دامغان به دنیا آمد. کودکی را در تهران گذراند و بعد از اتمام دوره راهنمایی به علت فوت پدر، به همراه خانواده به دامغان عزیمت کرد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید ابوالفضل حیدری 21 آگوست 14

شهید ابوالفضل حیدری

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

ابوالفضل حیدری در سال هزاروسیصدوسی‌‌وهفت در دامغان به دنیا آمد. تحصیلاتش را تا سیکل ادامه داد.

 دوران سربازی‌اش مصادف با پیروزی انقلاب شد. هفت ‌‌ماه خدمت کرده بود که به دستور امام(ره) از پادگان فرار کرد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمدعلی طوسی 20 آگوست 14

شهید محمدعلی طوسی

 

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

محمدعلی فرزند مشهدی صفرعلی و طیبه در بیست‌‌وهشتمین روز از بهار سال چهل‌‌ویک در یک خانوادۀ نظامی و متدین چشم به جهان گشود.

به مدرسه رفت و دوران ابتدایی و راهنمایی را تا دوم در دامغان خواند. در وسط سال تحصیلی پنجاه‌‌وسه به‌‌خاطر انتقال پدرش به سنندج همگی به آنجا کوچ کردند. درسش را در مدرسه جامع رجال سنندج ادامه داد. جایگاه عبادی و دینی خود را در حسینیه شیعیان که در نزدیکی آن‌‌ها بود، پیدا کرد. شد مکبر امام‌‌جماعت آنجا، شیخ نصرالله موحد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمدرضا طوسی 20 آگوست 14

شهید محمدرضا طوسی

 

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

محمدرضا چهارمین فرزند حاج‌‌صفرعلی و طیبه در بیست‌‌وپنجم شهریور سال چهل‌‌ونه در دامغان به دنیا آمد. درسش را تا دوم دبیرستان ادامه داد و برحسب تکلیف سلاح برادر شهیدش را به دست گرفت و برای اولین بار در سال شصت‌‌وپنج راهی جبهه جنوب شد.برای آمادگی بیشتر جسمانی با دوستان خود در پارک جنگلی دامغان در اوقات بیکاری به ورزش رزمی می‌‌پرداخت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید علیرضا طوسی 20 آگوست 14

شهید علیرضا طوسی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

علیرضا فرزند احمد هفتم خرداد سال چهل‌‌وسه در روستای جزن دامغان دیده به جهان گشود. از کودکی بچه‌ها را جمع می‌کرد دور خودش و برایشان روضه می‌خواند. معروف شده بود به علی شیخو.دوره ابتدایی را در روستای محل زندگی‌اش به پایان برد. برای راهنمایی و دبیرستان به دامغان رفت. هم­زمان با تحصیل همراه برادرانش  سر کار هم می­رفت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید حجت الله طبایی 20 آگوست 14

شهید حجت الله طبایی

 

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

در دوم دی‌ماه سال سی‌وچهار در خانواده‌ای پرجمعیت متولد شد. با پدری که باید سهم مهربانی‌اش را به دو دختر و شش فرزند پسر می‌داد. روزهای کودکی و نوجوانی را در روستای رومنان دامغان سپری کرد و بعد از گرفتن دیپلم، در سال پنجاه‌وشش در شرکت ساختمانی ایران ارس مشغول به کار شد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید سید حسین طباطباییان 20 آگوست 14

شهید سید حسین طباطباییان

 

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

شبی بود و شب نبود. در مخملی از دعا و نیایش، سر صبوری به بالین گذاشته بود مادر. با دردهای شیرین و جسته ‌و گریخته‌ای که در جانش می‌نشست، می‌دانست که همین روزها مسافرش از راه می‌رسد. بار اولش که نبود، دلش را به «ارحم الراحمین» سپرد.ای کریم‌ترین بخشنده! همۀ درخواست‌های دنیوی و اخروی که می‌تواند صلاح مرا در بر و رضای تو را در پی داشته‌ باشد، به دست اجابت بسپار!

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید حسین طاهری جندقی 20 آگوست 14

شهید حسین طاهری جندقی

 

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

حسین فرزند نورمحمد، سال هزاروسیصدوچهل‌‌ودو در خانواده‌ای متدین و زحمتکش در روستای غنی‌آباد دامغان متولد شد.

پدر و مادرش را از دست داد. به‌‌خاطر شرایط روحی نامناسب نتوانست ادامه تحصیل بدهد. تا اول راهنمایی درس خواند. پیش برادرش زندگی می‌کرد و در کارهای کشاورزی کمکش بود. گاهی اوقات به دامغان می‌آمد و در فعالیت‌های مذهبی با شهید سیدحسن شاهچراغی همکاری داشت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید شعبانعلی طالبی 20 آگوست 14

شهید شعبانعلی طالبی

 

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

خیابان مشهد، یکی از خیابان‌های اصلی شهر دامغان است. در میان بعضی از خانه‌های این خیابان، قاب‌‌های کوچک چوبی همیشه سبب دل‌‌خوشی و خاطرات خوب و غرورآفرین برای اهالی هر خانه است.آقارمضان در این خیابان صاحب مغازه میوه‌‌فروشی بود با سه فرزند و عیالش روزگار می‌گذراند. اما در شانزدهم دی‌‌ماه سال چهل‌‌وشش قرار بود چراغ خانه آقارمضان بازهم پر نورتر شود و فرزند چهارم به جمع گرم و صمیمیشان اضافه شود.

ادامه مطلب

ادامه مطلب