جستجو در دایره المعارف شهدا

نوشته هایی با برچسب دامغان

شهید عباسعلی خراسانی 30 آگوست 14

شهید عباسعلی خراسانی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

در پنجم دی­ماه صدای فریاد کودکی در روستای کویری خورزان بلند شد. انگار لابه‌‌لای گریه‌‌هایش قول ماندنی کوتاه در زمین را از خدا می‌‌گرفت. با آمدن هر نوزادی هزار آیه محبت بر دل پدر و مادر و اهل خانه نازل می‌‌شود. به شکرانه سلامتش نامش را عباسعلی گذاشتند تا در سایه صاحبان نامش، جوانمردی و مهربانی و بخشندگی و دست‌‌گیری بیاموزد. دم گرم پدر و مادر، در جان کودک می‌‌پیچید و رشد می‌‌کرد. عباسعلی فرزند کویری بود که خداوند با هزاران معجزه از دستان خشک و ترک‌‌خورده‌‌اش گندم می‌‌رویاند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید یدالله عدالت نور 30 آگوست 14

شهید یدالله عدالت نور

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

نوزده‌ساله بود که رخت از جهان خاکیان به جوار افلاکیان کشید. در قامت یک سرباز وطن‌دوست و باایمان خونش را نثار سرزمین و آیین و مردمش کرد تا کاری کرده باشد در خور انسانیتش.

روز بیست‌وپنجم مردادماه سال هزاروسیصدوچهل‌وشش بود که پنجمین فرزند، روشنی‌بخش چشم عباس‌آقا و خانم‌کلثوم شد. آمد که وظیفه پرورش او بر دوش پدر و مادر مهربانش بیفتد تا در روز شمار، پرونده‌ای وزین در پیشگاه پروردگار مهربان داشته ‌باشند. او را یدالله نامیدند تا به‌‌راستی دست خدا باشد و یاور دلاورانی که دل در گرو عشق خدا داشتند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید نعمت الله عبیری 30 آگوست 14

شهید نعمت الله عبیری

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

علی‌اکبر و نرگس سال هزاروسیصدوچهل‌‌وپنج در دامغان شاهد تولد کودکشان بودند. او را نعمت‌الله نامیدند. نعمت‌الله تحصیلاتش را تا اول دبیرستان ادامه داد. از کودکی در خانواده مذهبی رشد نمود و عاشق   اهل‌‌بیت(‌ع) بود. با دوستانش در برگزاری و شرکت در مراسم‌‌ مذهبی به ویژه محرم پیشتاز بود. از اول محرم نوارهای عزاداری را از طریق بلندگوی مسجد پخش می‌نمود تا همه استفاده کنند.

با شروع جنگ و جبهه، به هم‌‌رزمانش ملحق شد و فعالیت‌‌های بسیاری نمود. مدت صدوچهل‌‌وهشت روز در جبهه‌ها فعالیت داشت. سرانجام چهاردهم تیرماه هزاروسیصدوشصت‌‌وسه براثر اصابت تیر در عملیات پاکسازی جاده بانه-سردشت به شهادت رسید. مزارش در گلزار شهدای دامغان است.

“راهش جاوید باد”

ادامه مطلب
شهید محمدرضا صدرالهی 30 آگوست 14

شهید محمدرضا صدرالهی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

محمدرضا اولین فرزند حسن، سال هزاروسیصدوچهل در دامغان به دنیا آمد. دوران نوجوانی او مصادف بود با اوج فعالیت‌های انقلاب. هم‌‌چون دیگر اقشار جامعه به سهم خود شرکت داشت. چندین بار توسط شهربانی دستگیر و شکنجه شده بود.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید مهدی عبیری 30 آگوست 14

شهید مهدی عبیری

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

مهدی در روستای آستانه از توابع دامغان به دنیا آمد. سال تولدش، هزاروسیصدوچهل‌‌وچهار بود. پدرش تقی نام داشت. تا کلاس پنجم را در آستانه خواند و دوران راهنمایی و دبیرستان و تربیت معلم را در دامغان گذراند.

دانشجوی سال دوم تربیت‌‌معلم بود. از شانزده‌‌سالگی پایش به جبهه باز شد و تا زمان شهادت یعنی بیست‌‌ویک‌‌سالگی به شکل مستمر در جبهه حضور داشت. زمان حضورش به سیصد روز می‌رسد.

مسؤولیتش در عملیات آخر که منجر به شهادتش شد، معاون دسته بود. در بیست‌‌وپنجم دی شصت‌‌وپنج در عملیات کربلای۵ منطقۀ شلمچه براثر اصابت ترکش به کتفش به شهادت رسید. مدفن این شهید عزیز در آستانه دامغان است.

“راهش جاوید باد”

ادامه مطلب
شهید علی عبدالهی 30 آگوست 14

شهید علی عبدالهی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

در سومین روز از اولین ماه بهار سال ‌هزاروسیصدوسی‌ودو در روستای طزره دامغان در خانواده‌ای پاک و بی‌آلایش، زحمت‌کش، مهربان، متدین و مردم‌دار کودکی به دنیا آمد. با تولدش شوروشوق را به خانه آورد و دنیای پاک کودکی‌‌اش در گشت‌‌وگذارهای کوه ‌‌و دشت طزره با شور و شادی سپری شد. دوره ابتدایی را در همان‌جا به اتمام رساند و بعد از آن در پی کمک به پدر برای چرخاندن چرخ زندگی خانوادۀ زحمت‌کش، دلسوزانه پابه‌‌پای پدر و مادرش در باغ و دشت و مزرعه کار می‌کرد. بدین‌‌سان او از همان کودکی با کار خوی گرفت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید علی اصغر عبدالهی 30 آگوست 14

شهید علی اصغر عبدالهی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

در اولین روز از دومین ماه گرم سال، خداوند دعاهای چندین و چند سالۀ محمدعلی و همسرش را اجابت کرد و چشم و چراغ خانه و زندگی ایشان را به نور تولد علی‌اصغر روشن کرد.

او را نذر اما‌‌م‌‌رضا(ع) کرده بودند و تا سالیان سال، هر سال موهایش را می‌تراشیدند و هم‌وزنش صدقه می‌دادند و او را هر سال به پای‌بوسی هشتمین امام معصوم(ع) می‌بردند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید رجبعلی عبدالله آبادی 30 آگوست 14

شهید رجبعلی عبدالله آبادی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

رجبعلی فرزند احمدعلی در سال هزاروسیصدوچهل‌ویک، در روستای چامخانه شهرستان نکا به ‌دنیا آمد. دوساله بود که به شهرستان بهشهر نقل مکان کردند. او در همان‌جا تا پنجم ابتدایی درس خواند. از آن پس برای خود شغلی در نظر گرفت. برای کار به مکانیکی رفت و آن را خوب آموخت. هفت سال وقتش را برای این شغل گذاشت تا این‌‌که در نیروگاه برق نکا به‌عنوان مکانیک استخدام شد.

ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دو پسر به نام‌های محمد و حسین‌‌ است.

چهار سال در نیروگاه خدمت کرد. در دوازدهم مهر شصت‌وشش نیروگاه بمباران شد و رجبعلی براثر سوختگی شدید به بیمارستان ساری منتقل شد. پس از پانزده‌ روز به شهادت رسید. پیکرش پس از تشییع در گلزار شهدای چامخانه نکا به خاک سپرده شد.

“راهش جاوید باد”

ادامه مطلب
شهید محمود عبدالهی 30 آگوست 14

شهید محمود عبدالهی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

در نخستین روز شهریور ‌هزاروسیصدوسی‌وشش در شهرستان دامغان به دنیا آمد. تحصیلاتش را تا اول دبیرستان در شهرستان دامغان ادامه داد و بعد از آن برای ادامۀ تحصیل و کار عازم تهران شد و در ضمن کار به تحصیلاتش در دبیرستان‌های شبانه ادامه داد. محمود از همان کودکی دارای هوش و استعداد سرشاری بود. علاقۀ شدیدی به رشتۀ برق و الکترونیک داشت. در ایام تحصیل و کار چندین دورۀ کارآموزی را در رشتۀ الکترونیک گذراند. در سن هفده‌‌سالگی وارد ارتش و پس از گذراندن دوران آموزشی در پادگان حشمتیۀ تهران مشغول کار شد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمدتقی عبداله ئی 30 آگوست 14

شهید محمدتقی عبداله ئی

 

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

در دهم فروردین سال هزاروسیصدوچهل‌‌وهفت و در روستای   نیمه‌‌کوهستانی و زیبای طزره از توابع شهرستان دامغان محمدتقی در خانواده ساده و با ایمان و بی‌‌آلایش آقامحمدرضا به دنیا آمد. او فرزند هفتم و آخرین فرزند خانواده بود. هنوز روزهای خوش کودکی‌اش را می‌گذراند که در هفتمین‌‌ برگ از کتاب سرنوشت او، جدایی از پدر نوشته شد. حالا محمدتقی و برادرش حسین و مادرشان باید در برابر این رنج بزرگ در کنار هم روزگار را می‌گذراندند. خواهر و برادران بزرگ‌تر او نیز شریک­شان در گذر از روزهای سخت جدایی بودند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب