جستجو در دایره المعارف شهدا

نوشته هایی با برچسب دامغان

شهیده زهرا کردی 2 اکتبر 14

شهیده زهرا کردی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

بهار بود و نغمه دل‌انگیز پرندگان. کوچه‌‌باغ‌های روستای حیدرآباد دامغان بوی تازگی می‌داد. عطر زندگی همه‌جا جاری بود و بیشتر در خانۀ مشهدی محمدرضا. صدای سلام و صلوات به گوش می‌رسید. جایی که حضور ناب خدا را می‌دیدی! خداوند بهاری جاودانه به او عنایت کرده بود. زهرا در نخستین روز بهار همراه با تولد دوبارۀ طبیعت متولد شد.زهرا در سال هزاروسیصدوسی زیستن را آغاز کرد و در خانواده‌ای متوسط و متدین رشد کرد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید کاظم مطواعی 1 اکتبر 14

شهید کاظم مطواعی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

از پنجمین روز شهریور خون‌گرم صلح‌آباد دامغان، کاظم مهمان سفره طبع بلند غلامرضا مطواعی شد تا در خانه‌ای که سجاده بندگی صاحبش پیش از طلوع آفتاب پهن می‌شد کودکی را سپری کند. خانه‌ای که تصمیم کبرای کبری علیان‌نژاد، مادر خانه، پرورش دو شهید، با شیر اشک عزای امام‌حسین(ع) بود.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید مجتبی مطلبی نژاد 1 اکتبر 14

شهید مجتبی مطلبی نژاد

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

امرالله در بهاری که خداوند با هزارویک رنگ زمینش را آذین بسته بود و پرندگان با هزارویک نام او را می‌‌ستودند، چهارمین گل بهاری خودش را در پنجمین روز بهار سال هزاروسیصدوچهل‌‌وهفت در آغوش گرفت. سرزمین خشک و تب‌‌دار روستای فرات تن‌‌پوش سبزش را بر تن کرده بود. مجتبی نام زیبایی بود که برای او انتخاب کردند تا در جاری ایمان و توکل امرالله و همسرش، فطرت پاکش متجلی شود.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمدعلی مطرب (هنرمند) 1 اکتبر 14

شهید محمدعلی مطرب (هنرمند)

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

محمدعلی فرزند نوروزعلی در سال هزاروسیصدوچهل‌‌وپنج در روستای آستانه از توابع دامغان به‌‌دنیا آمد. فامیل قبلی‌اش مطرب بود ولی او دوست نداشت و فامیلش را تغییر داد و هنرمند گذاشت. تحصیلاتش را تا سوم راهنمایی در دامغان ادامه داد. سال هزاروسیصدوشصت‌‌وچهار از طریق ژاندارمری دامغان به‌‌عنوان سرباز به منطقه میمک اعزام شد. در فعالیت‌‌های بسیاری شرکت داشت.

بیست‌‌ودوم شهریور هزاروسیصدوشصت‌‌وشش در منطقه میمک به شهادت رسید. جنازه‌اش پس از انتقال و تشییع، در گلزار شهدای زادگاهش دفن شد.

“راهش جاوید باد”

ادامه مطلب
شهید احمد مصحفی 1 اکتبر 14

شهید احمد مصحفی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

لحظات شیرین و پراضطراب به دنبال هم طی می‌شوند. نیمه‌های شب است. واپسین دقایق پنجمین روز فروردین‌‌ماه سال هزاروسیصدوسی‌‌وهشت هجری شمسی در حال گذر است. در دل کوهسار شمال دامغان (قلعه دیباج) در خانه‌ای کوچک و باصفا، صوت دلنشین صلوات با صدای گریه نوزادی درهم آمیخت و شور و شادی به جان همه اعضای خانواده نشست. پهنای صورت مشهدی نصرالله پر از اشک شد. دستان پینه‌‌بسته‌اش را به آسمان بلند کرد: «خدایا! فرزندم را عاقبت به خیر کن!»

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمدرضا کربلایی هاشمیان 1 اکتبر 14

شهید محمدرضا کربلایی هاشمیان

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

فرزند سوم علی‌اکبر کربلایی‌‌هاشمیان و تنها پسرش در بیست‌‌ودوم آذرماه سال هزاروسیصدوچهل‌‌وهفت مصادف با بیست‌‌وهفتم ماه رمضان، ماه قدر و قیمت پیداکردن بنده‌های خدا، ماه راز و نیاز و نیایش و در بهترین شب هستی، شب قدر و امن و امان سلامتی و آمرزش پروردگار مهربان، به ‌‌دنیا آمد. نام نیکش را محمدرضا نهادند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمدعلی مشهد 1 اکتبر 14

شهید محمدعلی مشهد

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

کویر سر به ­زیر بود و زمستان بی­ صدا بر تن کویر آرام گرفته بود. بی‌قراری شب از بلندترین ثانیه‌هایش عبور می­ کرد؛ در یلدای سال چهل­ وسه و رمضانعلی و فاطمه زیباترین ستارۀ کویر را در آستان خانه­ شان پذیرا شدند. و این­گونه قطره ­های ماه در اولین شب زمستان امیرآباد در خانه­ شان چکیدن آغاز نمود. نامش را محمدعلی نهادند.

کودک کویر و خوشه­ های طلایی گندم و بادهای ماسه­ ای، اینک در زمستان سوزناک کویر مهمان پرخیر و برکت سفرۀ ساده و بی ­ریای آقارمضانعلی و فاطمه­ خانم شده بود و طعم شیرین ایمان و توکل و صبوری از آن پس در ذائقۀ محمدعلی خوش می­ نشست.

کودکی ­اش در کوچه­ پس­ کوچه­ های امیرآباد با صدای بادهای کویر درآمیخته بود و او بزرگ می‌شد با دلی به وسعت کویر.دورۀ ابتدایی را در دبستان موسی­ صدر و دورۀ راهنمایی را در مدرسۀ شهید اندرزگو گذراند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید عباسعلی کثیریان 1 اکتبر 14

شهید عباسعلی کثیریان

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

عباسعلی فرزند حسن، سال هزاروسیصدوچهل‌ودو در روستای کلاته‌‌رودبار دامغان به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا پنجم ابتدایی خواند و ترک تحصیل کرد و برای امرار معاش خانواده به یاری پدر شتافت. نوزده‌‌ساله بود که مادر خود را از دست داد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید قدیر کالیوه 1 اکتبر 14

شهید قدیر کالیوه

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

آن روز که چشم در چشم دوختند، قلب‌‌های‌شان با نور ایمان درخشان بود. نجابت و صمیمیت در چهرۀ آن دو موج می‌‌زد. در خانه باصفای دلدادگی‌شان به‌‌زودی فرزندی متولد می‌‌شد. در دومین ماه بهار و پنجمین روز آن در سال چهل‌‌وهفت خورشیدی، صدای شکرگزاری‌شان تا آسمان پیچید.
نامش را قدیر گذاشتند. تویه‌‌رودبار آبادی‌شان بود. آقا ابراهیم دامداری بود که به کارگری در شرکت راه‌‌آهن نیز مشغول بود. روزهایی که قدیر قد می‌‌کشید و بزرگ می‌‌شد، بیماری مادر نیز شدت می‌‌یافت و ضعیف و ناتوان‌‌تر می‌شد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید مسلم کاظم زاده 1 اکتبر 14

شهید مسلم کاظم زاده

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

صبور بود و مؤدب؛ با سلیقه و منظم و مرتب؛ مجرد و فرزند اول خانواده؛ بیستم آذرماه هزاروسیصدوچهل در تهران به دنیا آمد. در خانواده‌ای که نورش را از تلاوت قرآن گرفته بود. زیر سایۀ پدر و چتر مهربان مادر بزرگ شد. دوره ابتدایی را در نازی‌آباد تهران گذراند و هنگامی که می‌خواست به مدرسه راهنمایی برود همراه خانواده به حسین‌آباد دامغان کوچ کردند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب