جستجو در دایره المعارف شهدا

نوشته هایی با برچسب دامغان

شهید محمدرضا مؤمن برمی 22 می 15

شهید محمدرضا مؤمن برمی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

اول مهر هزاروسیصدوچهل خانواده عباس‌‌علی شاهد به دنیا آمدن پسری بود که پدر نام او را محمدرضا گذاشت.محمدرضا از کودکی زیرک و باهوش بود. همراه پدر در مجالس مذهبی و نماز جماعت شرکت می‌کرد. تحصیلاتش را تا سوم راهنمایی در روستای برم به پایان رساند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید اسداله مؤمنی 22 می 15

شهید اسداله مؤمنی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

اسدالله فرزند غلامحسین، سال هزاروسیصدوچهل‌‌ویک در محله معصوم‌زاده دامغان در یک خانواده مؤمن و مذهبی پا به عرصه وجود گذاشت. دوره ابتدایی را در مدرسه پهلوی و راهنمایی را در مدرسه اروندرود تمام کرد و در هنرستان شهید چمران در رشته ساختمان دیپلم گرفت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید امیر معظمی گودرزی 21 می 15

شهید امیر معظمی گودرزی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

شب‌های سرد پاییزی داشت کم‌کم طولانی‌تر می‌شد و امیر در بیست‌وهشتم مهرماه سال چهل‌ونه در شهر بزرگ تهران، چشمان مهربانش را به روی دنیا گشود.

 مادر و پدر در کنار هم زیر پرتوهای روشن و گرم توحید و بندگی خدا، امیر را خوش‌‌آمد گفتند.یک سال داشت که پدرِ امیر خانه امن و سه‌نفره‌شان را ترک کرد. مادر به‌ناچار مشغول کار شد. امیر در تهران بزرگ می‌شد. آغاز هفت‌سالگی و شروع درس و مدرسه برای او دوره جدیدی در زندگی بود.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید احمد لعله ای 20 می 15

شهید احمد لعله ای

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

احمد فرزند جواد در سال هزاروسیصدوسی‌‌وپنج در دامغان به دنیا آمد. دوره ابتدایی را در دامغان گذراند و تا سوم دبیرستان را در تهران نزد برادرش ادامه داد. موقع استراحت و بی­کاری کتاب‌های علمی می‌خواند. از دوازده‌‌سالگی تا قبل از خدمت سربازی در کارخانه کیک‌‌سازی مشغول به کار بود.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید فرهاد لطفی 18 می 15

شهید فرهاد لطفی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

روزهای آخر سال چهل سپری می‌‌شد. گام‌‌های خسته و پرتکرار روزهای سال چهل، به امید رسیدن بهار و زندگی دوباره و زنده‌‌شدن تمام موجودات و بارورشدن زمین خدا قدم برمی‌داشت.خانواده آقای لطفی در یکی از محله‌‌های قدیمی شهر دامغان به نام بالامحله زندگی می‌کردند. اسفند سال چهل، معنای زندگی در خانه آن‌ها پر رنگ‌تر از همیشه بود. در بیست‌‌وپنجم اسفند فرزند سوم به جمعیت چهارنفره‌شان اضافه شد. نامش را فرهاد گذاشتند. آقا نصرت‌‌الله معلم آموزش‌وپرورش بود. از اهالی فرهنگ و ادب و از مؤمنان روزگار خود.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید  حسن لطفی 18 می 15

شهید حسن لطفی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

سال هزاروسیصدوچهل‌ودو زندگی ساده محمد و ربابه با تولد کودکی رنگ و روی دیگری گرفت. اسمش را حسن گذاشتند و همۀ عشق و امیدشان را نثارش ساختند.حسن در کنار برادرها روزهای کودکی را گذراند و طعم کار و فقر و دردمندی را چشید و زود مرد شد. تازه کلاس پنجم را تمام کرده بود که درس را رها کرد و دوش به دوش پدر راهی مزرعه شد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید یدالله صادقی 16 می 15

شهید یدالله صادقی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

یدالله در بیست‌ویکمین روز از ماه شهریور سال هزاروسیصدوچهل‌وپنج در روستای کلاته‌ملای دامغان متولد شد. پدرش کشاورزی با صفا و زحمت‌کش بود و مادرش زنی مهربان و مؤمن که دوشادوش همسرش در خانه و مزرعه کار می‌کرد. یدالله از دست‌های پینه‌بستۀ پدر و کمر همیشه بستۀ مادر درس غیرت، مهربانی و مسلمانی را آموخت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
حضور رزمندگان شهرستان دامغان در جبهه ۳ 24 آوریل 15

حضور رزمندگان شهرستان دامغان در جبهه ۳

تصاویر زیر سری سوم از آلبوم حضور رزمندگان شهرستان دامغان در قالب گردان ها، تیپ ها و لشگر های مختلف می باشد که در عملیاتها و موقعیت های مختلفی در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور داشتند. ادامه مطلب

ادامه مطلب
حضور رزمندگان شهرستان دامغان در جبهه ۱ 7 آوریل 15

حضور رزمندگان شهرستان دامغان در جبهه ۱

تصاویر زیر سری اول از آلبوم حضور رزمندگان شهرستان دامغان در قالب گردان ها، تیپ ها و لشگر های مختلف می باشد که در عملیاتها و موقعیت های مختلفی در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور داشتند. ادامه مطلب

ادامه مطلب
حضور رزمندگان شهرستان دامغان در جبهه ۲ 6 آوریل 15

حضور رزمندگان شهرستان دامغان در جبهه ۲

تصاویر زیر سری دوم از آلبوم حضور رزمندگان شهرستان دامغان در قالب گردان ها، تیپ ها و لشگر های مختلف می باشد که در عملیاتها و موقعیت های مختلفی در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور داشتند. ادامه مطلب

ادامه مطلب