نوشته هایی با برچسب شهید
1 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
از زمستان سال چهل تا زمستان سال شصت زندگی کرد.
نجمه و محمدتقی در روز جمعه، ششم بهمن سال هزاروسیصدوچهل، خداوند در خانهشان را با آهنگ دلنواز گریه کودکی نواخت و عشق و نور و گرما را هدیهشان کرد و آن دو برای سومین بار طعم شیرین فرزند را چشیدند. به یمن ورودش نامش را محمد گذاشتند. عزیز و دوستداشتنی، دوران کودکی را در کنار سه خواهر و مهربانیشان و سایه بیمنت پدر و مادر گذراند.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
1 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
در خندههای شیرین صبحدم سال هزاروسیصدوسیوشش در روستای سرسبز کلاتهرودبار دامغان، همزمان با تابش مهربانانۀ خورشید بر اهالی زمین، غنچۀ رویش شکفته شد و چراغ خانۀ حسینآقا را به نور جمالش روشن کرد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
1 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
نوجوان شهید جبهههای حق علیه باطل، عباس خلجیان در نیمۀ بهمنماه سال هزاروسیصدوچهلوچهار در تهران و در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود.اولین فرزند خانواده بود. با گذراندن دوران ابتدایی و راهنمایی به هنرستان رفت و در رشتۀ برق دو سال در سنگر دانش کوشید اما وقتی نیاز جبهه را دریافت سنگری دیگر را گزید و راهی مناطق نبرد گردید.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
1 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
روز اول بهار سال هزاروسیصدوسیوپنج کاظم و فاطمه فرزند چهارم خود را در آغوش کشیدند. حسین صدایش زدند. یک برادر و دو خواهر دارد. ابتدایی را در زادگاهش روستای نامن از توابع گرگان خواند. در کودکی مادرش را از دست داد. دو خواهرش او را بزرگ کردند. بعد از گذراندن دوران ابتدایی، درس را رها کرد. به دنبال کار رفت. بعد از چند سال، در یک مدرسه خدمتگزار شد. برادرش، حسن به طزره دامغان رفت. حسین هم برای پیداکردن کار پیش برادرش رفت. در سال پنجاهوچهار در ذوب آهن مشغول شد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
31 آگوست 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
در سوم آبان هزاروسیصدوچهلوشش در خانه ذبیحالله غریبنژاد از شهر دیباج دامغان پسری به دنیا آمد که به عشق امامرضا(ع) نامش را عبدالرضا گذاشتند. از کودکی همراه پدرش در مراسم مذهبی، مساجد و تکایا شرکت میکرد. بهتدریج عشق به کلام حق و اهل بیت عصمت و طهارت در وجودش رشد یافت.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
31 آگوست 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
حسن فرزند رجبعلی، متولد هزاروسیصدوبیستونه در روستای چهارده (شهر دیباج). تحصیلات ابتدایی را در مدرسه هدایت گذرانید. همکلاسیهایش به نیکی از او یاد میکنند. قبل از انقلاب اسلامی در کنار پدر به شغل دامداری و شبانی پرداخت.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
31 آگوست 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
در سال هزاروسیصدوسیوهفت، گلخانم و نوروزعلی فرزند دوم خود را در آغوش کشیدند و نامش را نعمتالله گذاشتند. پدرش کشاورز بود. سه برادر و یک خواهر دارد. نعمت دوران ابتدایی خود را در زادگاهش زردوان گذراند و برای ادامه تحصیل خود در رشته برق به دامغان و بعد به شاهرود رفت.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
31 آگوست 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
در سال هزاروسیصدوبیستوپنج، در روستای چهارده (دیباج فعلی) دامغان به دنیا آمد. در چندماهگی پدرش، نجف، را از دست داد. در چهلسالگی هم فرزندش علی را به پیشگاه خدا تقدیم کرد تا خون این پدر و پسر نگهبان دین و وطن باشد. در کنار پدربزرگ و مادرش، زهرا، در دیباج زندگی را گذراند و بعد از مدتی با مادر به شهر رفت. تا ابتدایی بیشتر درس نخواند و به بنایی مشغول شد و ازدواج کرد.
با پیروزی انقلاب، برای دیدن امامخمینی(ره) به تهران رفت. با شروع جنگ، عضو بسیج شد. دو دختر و چهار پسر دارد. از طرف بسیج به جبهه اعزام شد. تقریباً مدت چهارصدوشش روز را در جبهه بود. آخرین مسؤولیتش فرمانده دسته بود. چندبار مجروح شد. در بیمارستان بستری شد ولی خانوادهاش اطلاع نداشتند. با شنیدن خبر شهادت پسرش، علی، بیشتر به جبهه میرفت.
چهارم دیماه سال هزاروسیصدوشصتوپنج، در شلمچه عملیات کربلای ۴ با انفجار مین و برخورد ترکش به هر دو پا زخمی شد و به شهادت رسید. او را در گلزار شهدای دامغان، فردوسرضا، دفن کردند.
“راهش جاوید باد”
ادامه مطلب
31 آگوست 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
غلامرضا در بیستم فروردین سال هزاروسیصدوسیونه در گرگان به دنیا آمد. پدرش علیالله نام داشت. او اولین فرزند خانواده بود. کلاس اول و دوم ابتدایی را در گرگان تمام کرد. پس از آن خانوادهاش به دیباج نقل مکان کردند. تحصیلاتش را تا ششم ابتدایی در مدرسه هدایت دیباج ادامه داد ولی به دلیل نبودن مدرسه راهنمایی ترک تحصیل کرد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
31 آگوست 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
چند ماهی بود که آقای مسلم غریببلوک و همسرش شهربانو، در انتظار تولد کودک خود بودند.سال هزاروسیصدوچهلونه بالأخره انتظار به سر رسید و برای اولین بار گریه نوزادی خانه آقای غریب بلوک را پر از شادی و طراوت کرد. پدر به برکت تولد اولین فرزند، نام اولین امام خود را روی او گذاشت.
ادامه مطلب
ادامه مطلب