جستجو در دایره المعارف شهدا

نوشته هایی با برچسب شهدای دامغان

شهید حبیب الله سمیعی 17 آگوست 14

شهید حبیب الله سمیعی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

حبیب‌الله سمیعی، فرزند سیف‌الله، متولد دوم فروردین‌‌ماه هزاروسیصدوسی‌ونه (ه.ش) روستای ابوالبق است. این سرباز فداکار اسلام در عملیات «شهید مدنی» که از سوی ارتش جمهوری اسلامی ایران لشکر ۱۶ زرهی قزوین در منطقۀ سوسنگرد (موسیان) صورت گرفت، در تاریخ بیست‌وهفتم شهریورماه هزاروسیصدوشصت براثر اصابت ترکش به شهادت رسید. این شمع شاهد برای دوره آموزشی به پادگان چهل‌دختر شاهرود رفت و مابقی خدمتش در لشکر ۱۶ زرهی قزوین ادامه یافت و از همین پایگاه برای مأموریت به منطقۀ جنگی اعزام شد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید احمد سمیعی 17 آگوست 14

شهید احمد سمیعی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

احمد سمیعی فرزند حسن در سال هزاروسیصدوسی‌‌ویک در دامغان به دنیا آمد. پدرش کشاورز بود. تا ششم ابتدایی سابق درس خواند. سال پنجاه‌‌وچهار ازدواج کرد. از سال پنجاه‌‌وپنج تا پنجاه‌‌وهفت در مهدیشهر، از سال پنجاه‌‌وهفت تا شصت‌‌ویک در دامغان و از آن تاریخ به بعد در ارومیه زندگی کرد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید رمضان سلمی 17 آگوست 14

شهید رمضان سلمی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

پنجمین روز اولین ماه سرد زمستان سال هزاروسیصدوپنجاه‌‌ویک، چراغ خانۀ گل‌‌‌محمد با تولد رمضان، روشن شد. اشک شوق در چشمان پدر و مادر حلقه زد. لب‌‌‌هایشان شکرگزار خداوند بود و دل‌‌‌هایشان سرشار از شادی و شور.رمضان در آغوش گرم مادر و سایه‌‌‌سار مهربانی پدر، در هوای لطیف و پاک روستا بالید و پا به دبستان گذاشت. کودکی بیش نبود که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و در فاصلۀ زمانی کوتاه بعد از انقلاب، هجمۀ متجاوزان به میهن اسلامی ایران آغاز شد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید اسمعیل سلطانیه 17 آگوست 14

شهید اسمعیل سلطانیه

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

فرزند دوم کربلایی‌‌یعقوب، سال هزاروسیصدوشانزده در دامغان به دنیا آمد. وی را اسمعیل نامیدند. نام مستعارش نعمت‌الله بود. سوادش در حد خواندن و نوشتن بود. از همان کودکی مشغول به کار کشاورزی و دامداری شد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید علی اصغر سلطانی 17 آگوست 14

شهید علی اصغر سلطانی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

علی‌اصغر فرزند عباسعلی، در تاریخ هزاروسیصدوچهل‌‌وسه، در روستای حسن‌‌آباد دامغان به دنیا آمد.به‌‌علت مشکلات مالی درس نخواند و به یاری پدر شتافت و به کار کشاورزی و کارگری پرداخت تا کمک‌‌نان‌‌آور خانواده باشد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمود سلطانیه تویه 17 آگوست 14

شهید محمود سلطانیه تویه

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

در دومین روز از بهار سال چهل‌‌ودو آن زمانی که هنوز سربازان خمینی کبیر در گاهواره‌ها بودند، در روستای تویه دروار دامغان، چشم خانواده متدین و روحانی «سلطانی» به فرزندی روشن شد که در تاریخ این سرزمین جاودانه گردید. کسی که هم فرزند خلفی برای پدر روحانی خود و هم انسانی آگاه و فرهیخته برای جامعه‌اش شد؛ تا در سال‌هایی که جامعه اسلامی ما نیاز به چنین سلحشورانی دلیر داشت، نقش یک قهرمان شهید را ایفا کند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید اسماعیل جلالی 17 آگوست 14

شهید اسماعیل جلالی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

اسماعیل جلالی فرزند علی‌‌جمعه و فاطمه‌‌زهرا در پانزدهم فروردین هزاروسیصدوچهل‌‌وپنج، در روستای قلعه چهارده (دیباج) از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد.

از کودکی بچه پرجنب‌‌وجوشی بود. اصول دینی اسلام را خیلی زود یاد گرفت و خود را به آن‌‌ها مقید کرد. در دام‌‌پروری کمک حال پدر و مادرش بود.

دوره ابتدایی را در مدرسه هدایت دیباج و راهنمایی را در مدرسه امیرکبیر با نمرات خوبی به پایان رساند. ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید عربعلی جشن 17 آگوست 14

شهید عربعلی جشن

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

حلول  اولین روز فروردین سال هزاروسیصدوچهل‌وسه گل وجود عربعلی را به فصل ساده و باصفای باباقلی و بی‌بی‌‌خانم بخشید. باباقلی مسرور از تولد چهارمین فرزندش، کنار بی‌بی خانم نشست و کودکش را در آغوش کشید و با خودش گفت: «پسر است؛ عصای دست پدر است. آن ‌هم برای زندگی روستایی ما که چرخش با دام‌‌داری و کشاورزی می‌چرخد. خدا را شکر!» ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمد صادق جزء مقیمیان 17 آگوست 14

شهید محمد صادق جزء مقیمیان

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

بهمن‌‌ماه سال هزاروسیصدوچهل‌‌وشش بود. طبیعت در خواب سنگین زمستانی فرو رفته‌‌ بود که شکوفه‌ای بر درخت زندگی نمایان شد. بشارت تولدی تازه، گریه نوزاد نوظهور، انگار گرمای زندگی را در تن سرمازده طبیعت تزریق کرد. زندگی جریان داشت؛ همه جا، از روستاهای دور افتاده تا پایتخت ایران، تهران، جایی که محمدصادق به دنیا آمده‌‌ بود. پدرش غلام‌‌حسن در بازار تهران مشغول به کار بود. ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید عباسعلی جزء محتشمی 17 آگوست 14

شهید عباسعلی جزء محتشمی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

در بیست‌‌وهفتمین روز پاییز سال سی‌‌وپنج آواز کوچ پرندگان آسمان کویری روستای طاق را پر کرده بود و ابراهیم و همسرش عباسعلی کوچک را در جمع خانواده پذیرا شده بودند.

عباسعلی تحصیلات خود را تا دیپلم با موفقیت گذارند. دارای پنج خواهر و پنج برادر بود. او در کنار پدر آموخته بود که در مصاف زندگی و جدال با ناملایمات، توکل و ایمان و صبر بهترین واژه‌‌هایی است که در عمل به آن  می‌‌توان از سیره معصومین و نور هدایت آنان بهره جست. ادامه مطلب

ادامه مطلب