جستجو در دایره المعارف شهدا

نوشته هایی با برچسب شهدای دامغان

نقش دامغان در دفاع مقدس 5 آوریل 15

نقش دامغان در دفاع مقدس

انقلاب پیروز شد ؛ به رهبری بزرگ مرد تاریخ ایران زمین که وقتی نامش را می بریم صفحات تاریخ قطور جوانمردی و غیرت سرزمینمان می درخشند در پرتو انوار ایمان و بندگی اش ، پس امامِ مردم برای پیشبرد اهداف مقدس نظام جمهوری و حفظ و نگهداری از دست آوردهای نظام، دستور تشکیل سپاه پاسداران و متعاقب آن بسیج بیست میلیونی را دارند . پس از تشکیل سپاه ، این سازمان نقش اساسی در مبارزات خود با ضد انقلاب و منافقین ایفا نمود . سپاه استان سمنان نیز در این مبارزات نقش اصلی داشت . بویژه در خاتمه دادن به غائله گنبد و کردستان نقش اساسی داشت و شهدایی گرانقدردر این راستا تقدیم نمودیم.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید سید اصغر موسوی 9 اکتبر 14

شهید سید اصغر موسوی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

سید‌‌اصغر فرزند سیدابوطالب در سال هزاروسیصدوچهل‌‌وشش در روستای علیان از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد.در خانه‌‌ای مذهبی که تعهد به اسلام و ایمان به خدا را فرا راه خود قرار داده بودند چشم به جهان گشود.دوران ابتدایی را در روستای علیان گذراند و پس از آن به‌‌خاطر علاقه زیادی که به روحانیت داشت، وارد حوزه علمیه حاج فتحعلی‌‌بیک دامغان شد و از محضر استادانی چون مرحوم آیت‌‌الله نصیری و آیت‌الله سیدمحمود ترابی،  و مرحوم حجت‌الاسلام‌والمسلمین آقای سیدمسیح شاهچراغی و حجت‌الاسلام‌والمسلمین آقای شیخ‌‌محمد ترابی و… بهره گرفت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید ابوطالب منطقی 9 اکتبر 14

شهید ابوطالب منطقی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

ابوطالب فرزند محمدهادی، در تاریخ هشتم آبان سال هزاروسیصدوسی‌وهشت در دامغان متولد شد. تحصیلاتش را تا دیپلم خواند.

با شروع جنگ تحمیلی و تشکیل بسیج، وارد نیروهای داوطلب گردید و به جبهه نبرد حق علیه باطل اعزام شد. مدت نودونه روز به جهاد پرداخت و در تاریخ نهم ‌آذر سال‌ هزاروسیصدوشصت‌ویک در خط پدافندی منطقۀ عین‌‌خوش به درجۀ رفیع شهادت رسید و در دامغان به خاک سپرده‌‌ شد.

“راهش جاوید باد”

ادامه مطلب
شهید محمدرضا منصوریان 9 اکتبر 14

شهید محمدرضا منصوریان

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

اولین روز آذرماه سال ‌‌هزاروسیصدوچهل در روستای حاجی‌آباد بستجان دامغان، ششمین فرزند عزت‌الله و فاطمه به دنیا آمد. نامش را محمدرضا نهادند.محمدرضا پسر بزرگ خانواده و عزیزدردانۀ پدر و مادرش بود. آن‌‌قدر خوب تربیتش کردند که نگو. هیچ چیزی برایش کم نگذاشتند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمدرضا منشی زاده 9 اکتبر 14

شهید محمدرضا منشی زاده

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

فرزند سوم عباس و شکر، دوازدهم اردیبهشت سال هزاروسیصدوچهل‌‌ویک در روستای عبدالله‌‌آباد دامغان به دنیا آمد. پدرش کارمند راه‌‌آهن بود. یک روحانی سید نامش را محمدرضا گذاشت. او را نذر امام‌‌رضا(ع) کردند. شش برادر و سه خواهر دارد. ابتدایی را در روستای عبدالله‌‌آباد خواند و قسمتی از ایام تحصیل را در بخش امیرآباد (امیریه) گذراند. در رشته اقتصاد دیپلم گرفت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید حمیدرضا منشی زاده 9 اکتبر 14

شهید حمیدرضا منشی زاده

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

عباس در سال هزاروسیصدوچهل‌‌وشش، فرزند دیگر خود را در آغوش کشید. او را حمیدرضا صدا زدند. شش برادر و سه خواهر دارد. او در دامن مادری مؤمن پرورش یافت.ابتدایی را در مدرسه شهید «اندرزگو» امیرآباد خواند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمدحسن منسوبی 9 اکتبر 14

شهید محمدحسن منسوبی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

مردادی بود اما سروکارش با تیر افتاد. از یکم مرداد تا بیست‌ونهم تیرماه چون ابر و باران زیست و چون برق و باد پرکشید. اصالتاً دامغانی بود و ولادتاً بهشهری. اجبار زندگی، پدر و مادر را به بهشهر کشیده بود تا مردی از تبار خونین‌‌کفنان موسوم به محمدحسن در یکم مردادماه سال هزاروسیصدوچهل‌وشش شمسی در آن شهر پا به جهان گذارد و سر به سختی سپارد و یاور پدر خویش رمضانعلی منسوبی گردد و روزی نیز پهلوان میدان جنگ.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید حسن ممتازی 9 اکتبر 14

شهید حسن ممتازی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

غروب‌‌ها، صدای بال‌‌ پرستوهای مهاجر آسمان روستای قادرآباد را پر می‌کرد. شهریورماه بود و نسیم خنک و روح‌بخش غروب‌‌هنگام، جان را می‌نواخت. خانه‌ای کوچک درست در وسط روستا متعلق به آقا سیف‌الله بود. سوم شهریورماه سال چهل‌ویک، حسن سومین فرزند خانواده چشم گشود.تحصیلات دوره ابتدایی را در روستا به پایان رساند. برادر بزرگ او در تهران زندگی می‌‌کرد. برای ادامه تحصیل و زندگی به تهران مهاجرت کرد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید رمضانعلی ملک برمی 9 اکتبر 14

شهید رمضانعلی ملک برمی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

نیمه‌های برگ‌ریزان سال هزاروسیصدوبیست‌ویک و خش‌خش برگ‌های پاییزی فضای کوچه باغ‌های روستای برم را پر کرده بود.مسافر نه‌ماهه فاطمه‌خانم از راه رسید. علی‌محمد شادمان از تولد اولین فرزند، شکر خدای مهربان را به‌جا آورد.فرزند را در آغوش کشید و بوسه‌ای بر گونه‌اش نهاد. وقتی صدای گریۀ کودک با گرمای نفس پدر درآمیخت، نوای «اشهد ان ‌‌لا اله ‌‌الا الله» را زیر گوشش زمزمه کرد و او را رمضانعلی خواند.مادر با همۀ وجود درس عشق و ازخودگذشتگی را به او آموخت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید رضا ملکیان 9 اکتبر 14

شهید رضا ملکیان

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

هجدهمین روز آبان‌‌ماه هزاروسیصدوسی‌‌وشش، خداوند رضا را به دست‌‌های زحمت‌‌کش آقای علی‌‌اکبر ملکیان و صغری‌‌خانم بخشید.در خانۀ کوچک علی‌‌اکبر، در منطقۀ «سراوری» شهر دامغان، همیشه نان حلال بر سفره بود و ذکر خدا و زمزمۀ صلوات جاری. رضا در سایه‌‌سار مهربانی‌‌ها و ایمان وافر پدر و مادر روزهای کودکی را پشت سر گذاشت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب