مطالب منتشر شده در دسته ی "دایره المعارف شهدا"
5 آگوست 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
آسمان روستای نمکه در لحظههای نمور و نوازشگر پاییز سال هزاروسیصدوچهلوچهار، شاهد گریههای نوزادی بود که در خانۀ ساده و پر از ایمان آقا سیفالله و همسرش پا به دنیا گذاشته بود. نامش را ذبیحالله گذاشتند. چه کسی میدانست که ششمین فرزند خانوادۀ آقا سیفالله، سرنوشتی آمیخته با نامش خواهد داشت. آقا سیفالله، پاره تنش را از همان کودکی، نذر تمام صبوریهای آقای شهیدان کرده بود.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
5 آگوست 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
یعقوب فرزند قدیر، دهم اسفند سال هزاروسیصدوچهلوسه در بالامحله دامغان به دنیا آمد. پنجاهونهروزه بود که پدرش را در حادثه رانندگی از دست داد. از آن زمان به بعد مادرش هم پدر بود و هم مادر و او را بهسختی بزرگ کرد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
5 آگوست 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
روز دهم مهرماه سال هزاروسیصدوچهل بود که صدای گریۀ طفلی به خانوادۀ مشهدی رضا شادی بخشید. در شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدر، رانندۀ کامیون بود و با عبور از کوه و صحرا و با زحمت فراوان، چرخۀ زندگی ده سر عائله را میچرخاند.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
5 آگوست 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
محمدرضا فرزند حسین، سال هزاروسیصدوچهلوشش هجری شمسی در شهرستان دامغان، در دامان پرمهر خانوادهای مذهبی و دوستدار اهل بیت(ع) به جهان هستی چشم گشود و با نور وجودش خانهای را نورانی و با صفا کرد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
5 آگوست 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
محمد پسر مشهدی عباس و عذرا در سال سیوهشت در روستای زرگرآباد دامغان چشم به جهان گشود. به علت مشکلات و فقر مالی خانواده موفق به ادامه تحصیل نشد و با خواندن پنج کلاس ترک تحصیل کرد. یکی دیگر از علل ترک تحصیل عدم حضور پدر بهعنوان سرپرست بود. چون در سن هفتسالگی سایه پدر را از دست داده بود و بار هزینههای زندگی به دوش مادر افتاده بود. میخواست بخشی از این بار را خودش به دوش بکشد؛ بنابراین به کار آزاد مشغول شد. مادرش بعد از فوت پدر در اداره بهزیستی مشغول به کار شد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
5 آگوست 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
سال هزاروسیصدوچهلویک محمدحسن فرزند محمدهادی در شهرستان دامغان به دنیا آمد؛ در خانوادهای مذهبی و با ایمان.
دوران ابتدایی را در مدرسه شریعتپناهی درس خواند و مقطع راهنمایی را در مدرسۀ اروندرود گذراند. هنوز نوجوان بود که کارهایش را به قصد قربت انجام میداد. تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم در هنرستان صنعتی ادامه داد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
5 آگوست 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
محمدحسن فرزند دوم محمدباقر سال هزاروسیصدوبیستونه در دامغان دیده به جهان گشود. پدرش ملا و روحانی محل بود. در دامان خانوادهای مؤمن و دیندار پرورش یافت. تحصیلات را در زادگاهش آغاز نمود و تا سال ششم ابتدایی ادامه داد. سپس همراه برادرش نعمتالله به تهران رفتند. محمدحسن یک دوره آموزش خیاطی را گذراند. بعد هم با برادرش اتاق کوچکی اجاره کردند و در یک مغازۀ اجارهای مشغول خیاطی شدند. محمدحسن هر روز در شغلش مهارت بیشتری مییافت.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
5 آگوست 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
سیفالله فرزند عبدالله در سال هزاروسیصدوچهلوپنج در دامغان چشم به جهان گشود. پدرش مغازهداری میکرد و در کنار آن دام هم پرورش میداد. وقتی کوچک بود به خاطر نبودن واکسن، سرخک و حصبه گرفت ولی بهسختی جان سالم به در برد و شفا یافت.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
5 آگوست 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
روز بیستونهم شهریور سال هزاروسیصدوسیونه در دامغان به دنیا آمد و بعد از مدتی بههمراه خانواده به تهران عزیمت کرد. در دبیرستان جلوۀ تهران که اکنون به شهید اختری تغییر یافته است، دیپلم خود را گرفت.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
5 آگوست 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
بیستمین روز مهرماه هزاروسیصدوچهلوشش بود که خاک روستای نوای کوهزر دامغان، زر وجود محمد را به رخ مهر آسمان کشید. همان روز زیبای پاییزی بود که آسمان، اشک بارید و احمدآقا مرد سادهدل روستایی دستهای پینهبستهاش را به سر پسرش کشید و در ترنم دلنشین لالایی سکینهخانم، همسرش، همۀ دردها و خستگیها را به فراموشی سپرد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب