مطالب منتشر شده در دسته ی "دایره المعارف شهدا"
14 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
در سال هزاروسیصدوچهلوشش در روستای غنیآباد به دنیا آمد. دوره ابتدایی را در روستا گذراند و دوره راهنمایی و دبیرستان را در دامغان ادامه داد. اول دبیرستان بود که در کمیته انقلاب اسلامی فعالیت داشت. در روستا نیز در کارهای فرهنگی و انقلابی نقش ویژهای داشت.
از فعالان بسیج روستا بود و سرپرست کتابخانه نیز بود. در سن چهاردهسالگی با اصرار فراوان عازم جبهه شد. در مدت حضورش در جبهه، چندین بار از چند ناحیه بدن مجروح شد. در جبهه امدادگر بود. سرانجام در سیزدهم فروردینماه سال هزاروسیصدوشصتوهفت در ماووت عراق براثر اصابت ترکش به شکم به فیض شهادت نائل آمد. پیکر پاکش در گلزار شهدای غنی آباد به خاک سپرده شد.
“راهش جاوید باد”
ادامه مطلب
14 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
در نوروز سال هزاروسیصدوچهلودو، خورشید نگاهش طلوع کرد و با آمدنش شادی و سرور روز عید را برای خانوادۀ پرجمعیت مشهدی عبدالحسین صدچندان کرد. پدرش مرد خدا بود و کاسبی متدین و با انصاف. مادر نیز قلبی به صفای آینه داشت. محمدرضا همراه پدر از همان کودکی راه مسجد و تکایا را پیش گرفت و از علاقهمندان و رهروان سیدالشهدا(ع) و ائمه معصومین(ع) گشت.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
14 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
جانباز شهید مهدی فراتی در فروردین سال هزاروسیصدوسیوشش در خانهای روستایی و محقر در روستای فرات دامغان به دنیا آمد. دیری نگذشت که سختی و اجبار معیشت، خانواده را مجبور به ترک روستا و کوچ به روستای حسینآباد قائمی کرد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
13 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
بیستوهفتمین روز بهمنماه سال هزاروسیصدوچهلوسه انتظار شیرین خانوادۀ نجیب، باصلابت و متدین حاجمحمدرضا زودتر از آنکه فکرش را میکردند به سر آمد. دامن پاک فاطمهخانم به عطر تولد نوزاد هفتماههاش معطر شد. نامش را عبدالله گذاشتند.عبدالله، آنکه حضور آسمانیاش بهاری مداوم در تقویم خانواده شد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
2 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
در سال هزاروسیصدوچهل در حسینآباد (جوزستان) شهرستان دامغان به دنیا آمد و قدم به خانوادهای مذهبی و عاشق اهلبیت(ع) گذاشت. باآمدنش شوق ادامۀ زندگی خانواده را دوچندان کرد. پدربزرگ نامش را محمود برگزید.مجرد بود و فرزند پنجم خانواده. تحصیلاتش را تا پایان دورۀ ابتدایی گذراند و از آن به بعد برای اینکه در اقتصاد خانواده پشتیبان پدر باشد به جوشکاری روی آورد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
2 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
شیرمرد روستای شیردره، علی راهدار، متولد ماه اسد بود و عجیب نبود که نامش را از شیر خدا حیدر کرار به وام گرفتند. وقتی به دنیا آمد دامنۀ سبز سوادکوه زیر نور خورشید دومین روز مردادماه سال هزاروسیصدوچهل میدرخشید.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
2 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
محمدحسن فرزند غلامحسین سال هزاروسیصدوبیستوسه در روستای فرات دامغان چشم به جهان گشود. سپس برای تحصیل و کار به تهران رفت و در کارخانه یخچالسازی جنرال استیل مشغول به کار شد.بعد از مدتی به دامغان بازگشت و با مدرک تحصیلی سیکل در اداره پست مشغول به کار شد. پدر و مادرش درآمدی نداشتند و او خرج زندگی آنها را تأمین میکرد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
2 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
سیدعباس فرزند سیدامیر در تاریخ هفتم بهمنماه سال هزاروسیصدوچهلوهفت در شهر دامغان به دنیا آمد. تحصیلات دوره ابتدایی را تا سال پنجم در مدرسه خاقانی روستای مایان و دوران راهنمایی را در مدرسه شهید حسنبیکی ادامه داد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
2 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
سیدرمضان فرزند سیدمحمد در سال هزاروسیصدوچهلوشش بهدنیا آمد. بهخاطر اینکه مریض شده بود نامش را عوض کردند و سیدابوالفضل صدایش میزدند.دو خواهر و چهار برادر دارد. در روستای کلاتهرودبار دامغان دوران دبستان را گذراند و موقع سربازی به جبهه رفت.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
2 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
چهاردهم تیرماه هزاروسیصدوسیونه بود و روز عاشورا که صدای گریۀ طفلی از خانۀ مشهدی نوحعلی بلند شد.
پدر نامش را علیاصغر گذاشت تا به کودک شیرخواره شهید کربلا اقتدا کند و عشق به ولایت را با لبیکگفتن به ندای امامش به تکامل برساند. جانش را در طبق اخلاص گذارد و به لقای ایزد متعال دست یابد. نام خانوادگیاش نجارتنور بود که به خاطر عدم سهولت تلفظ، آن را به ذاکریمهر تغییر داد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب