مطالب منتشر شده در دسته ی "دایره المعارف شهدا"
20 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
غلامرضا در خانواده ششنفره محمدابراهیم، در سال هزاروسیصدوچهلوهشت در مشهد به دنیا آمد. بعد از مدتی برای زندگی به دامغان کوچ کردند. او تا پنجم دبستان بیشتر درس نخواند و به جوشکاری و آهنگری پرداخت.
مدتی نگذشت که کار را رها کرد و به دوستانش در جبهه پیوست. سه ماه به عنوان صافکار و کمکراننده خدمت نمود تا سرانجام در یازدهم بهمن شصتوسه در منطقه دیواندره، براثر برخورد ماشین با مین به شهادت رسید. پیکرش را پس از تشییع در روستای صح تویهدروار دامغان به خاک سپردند.
“راهش جاوید باد”
ادامه مطلب
20 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
تیرماه به دنیا آمده بود. فرزند غلامحسن است و زادۀ روستای مسیحآباد. در خانوادهای پیرو مکتب اهل بیت(ع) و زحمتکش.پدر کشاورز بود و نان زحمتکشیاش را به خانه میآورد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
20 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
بیستوسوم اردیبهشتماه سال چهلونه صدای تولد علیاصغر در گوش پدر و مادر پیچید و آنها به شکرانه تولدش با اشک چشم، کودک را تطهیر کردند.علیاصغر در کنار پدر و مادر و برادر بزرگش، علیاکبر، کودکیاش را در یکی از محلههای تهران میگذراند. پدرش کارگر بود و تلاش برای کسب نان حلال را میشد از چروکهای پیشانیاش فهمید. علیاصغر پنجساله همراه برادر بزرگش به مکتب میرفت و قرآن میآموخت؛ تا به سن علمآموزی رسید. تحصیلات دوره ابتدایی را در زادگاهش تهران به پایان رساند.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
20 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
احمد فرزند حسن، سال هزاروسیصدوچهلوپنج در دامغان و در خانوادهای پرجمعیت به دنیا آمد. پدر با کشاورزی و پرورش گاو و گوسفند، خانواده عیالوار را اداره میکرد.ابتدایی را در دبستان شهید کلانتریان و سه سال راهنمایی را در مدرسه شهید امینیان پشت سر گذاشت.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
20 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
غلامحسین فرزند علیاکبر، سال هزاروسیصدوبیستوهفت در روستای فرات از توابع شهرستان دامغان دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را تا ششم ابتدایی در زادگاهش پشت سر گذاشت. او از کودکی با منبر و مسجد آشنا گردید. وقتی بزرگتر شد در نمازهای جماعت و دعای کمیل و… هم شرکت میکرد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
17 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
سال هزاروسیصدوچهلوشش در خانواده رمضانعلی در روستای صیدآباد دامغان به دنیا آمد. فضای ساده، پاک و بیآلایش روستا و خانواده از او پسری ساخت مهربان، فعال و پرجنبوجوش.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
16 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
علیاصغر سال هزاروسیصدوپنجاهویک، در روستای چهارده (دیباج) چشم به جهان گشود. فرزند دوم محمد و حبیبه بود. تا اول راهنمایی درس خواند. از کودکی وابسته به مادر بود. هرچه به او میگفت، انجام میداد. زودتر از همه سلام میکرد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
16 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
محمدرضا در یکم شهریور هزاروسیصدوچهلوپنج در خانواده آقااسدالله در تهران به دنیا آمد. پدرش به شغل گرمابهداری مشغول بود.تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش گذراند و به همراه خانواده به دامغان نقل مکان کرد. سپس درس و تحصیل را کنار گذاشت و به جبهه رفت.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
16 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
سپیدهدم نوزدهمین روز مردادماه سال هزاروسیصدوچهلویک در شهرستان دامغان، نسیم تولدش در فضای خانۀ حاجحسن پیچید.
الماسهای اشک در چشمان پدر و مادر برق میزد. بوی خوش صلوات بههمراه دستان شاکر آنها بهسوی آسمان بلند بود. صفای آمدنش نشانهای از نعمتهای الهی بود. در واژههای ذهن پدر نامی بهتر از «فضلالله» برایش برازنده نبود. نامی که فضیلتهای بیشماری را برایش به دنبال داشت.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
14 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
محمدباقر فرزند ابوالقاسم هفدهم مرداد هزاروسیصدوچهلوچهار در یک خانواده پرجمعیت در روستای غنیآباد دامغان به دنیا آمد. پدرش دامدار و کشاورز بود و از این طریق امرار معاش میکرد. محمدباقر بزرگ شد و با گرما، سختی و زمختی کویر آشنا بود و همین باعث شد که با هر شرایط سختی کنار بیاید.
ادامه مطلب
ادامه مطلب