جستجو در دایره المعارف شهدا

مطالب منتشر شده در دسته ی "دایره المعارف شهدا"

شهید محمدعلی قربعلی 21 سپتامبر 14

شهید محمدعلی قربعلی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

سوم اردیبهشت سال هزاروسیصدوچهل‌‌ونه با محرم حسینی مصادف بود و تاریخ همیشه زنده آن واقعه بزرگ به رسم هرساله  مرور می‌‌شد. در این روز در روستای حسن‌‌آباد، انسانی پا به این جهان گذاشت که دوران کوتاه زندگی‌‌اش، فصلی پربار از کتاب پربرگ عاشقی انسان‌‌هایی شد که بسیار عاشقانه بر صفحات تاریخ، عزت و ایمان نگاشتند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید احمد قربعلی 21 سپتامبر 14

شهید احمد قربعلی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

ذوق و شوق بی‌نظیری وجود اسدالله و فاطمه را فراگرفته بود. نخستین فرزندشان داشت صحن و سرای ساده آنان را به نور ولادت خود روشن می‌کرد. خرمی بهار با شادابی چهره نوزاد درآمیخت و دوم اردیبهشت‌‌ماه سال هزاروسیصدوچهل‌وپنج در خاطره خانواده و این سرزمین جاودانه شد. شهیدی زاده شد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید نوروز قربانیان 21 سپتامبر 14

شهید نوروز قربانیان

 

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

عبدالله با زن و سه فرزندش از روستای چهارده (دیباج) دامغان برای کار رفته بود کردکوی. آن‌‌ها چشم به راه فرزند چهارم خانواده بودند. دوم تیرماه هزاروسیصدوچهل‌‌وچهار انتظارشان پایان یافت و نوروز پا به دنیا گذاشت. نوروزعلی شش‌‌ساله بود که پدرش تصمیم گرفت به چهارده برگردد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمدعلی قربانیان 21 سپتامبر 14

شهید محمدعلی قربانیان

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

در بیستمین روز شهریورماه یک­هزاروسیصدوچهل­ودو در کردکوی پای به عرصه گیتی نهاد. پدرش محمدحسین کارگر ذوب­آهن بود و مادرش    سکینه­خاتون زنی که از بام تا شام چادر همتش را به کمر بسته بود و به امور خانه و زندگانی می پرداخت و تمام هم­وغمش آسایش خانه و خانواده و تربیت صحیح فرزندانش بود.محمد علی هفت­ساله بود که به مدرسه رفت و تا پنجم ابتدایی را در کردکوی و دیباج تحصیل کرد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمدابراهیم قربانیان 21 سپتامبر 14

شهید محمدابراهیم قربانیان

 

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

فرزند محمدحسن و شمایل، دهم ‌‌آبان­ماه هزاروسیصدوچهل‌‌وهفت در روستای زردوان چهارده (دیباج) دامغان به‌‌ دنیا آمد. نامش را محمدابراهیم گذاشتند. تحصیلاتش را تا چهارم ابتدایی ادامه داد. در خانواده به‌‌عنوان فردی خوش‌‌اخلاق و خوش‌‌رفتار مشهور بود.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید علی محمد قربانیان 21 سپتامبر 14

شهید علی محمد قربانیان

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

علی‌‌محمد سال هزاروسیصدوپنجاه، در دامغان به دنیا آمد. چون در روز جمعه به دنیا آمده بود، نامش را علی‌‌جمعه گذاشتند.مدت‌ها دچار بیماری شد و حالش هر روز بدتر می‌شد. به پیشنهاد روحانی محل، نامش را علی‌‌محمد گذاشتند.تحصیلاتش را تا پنجم ابتدایی ادامه داد. برای این­که پدر بیمار بود و دست‌‌تنها، ترک تحصیل کرد و به یاری پدرش رفت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمدحسین قربانی 20 سپتامبر 14

شهید محمدحسین قربانی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

محمدحسین در سال هزاروسیصدوسی در روستای ورکیان از توابع شهرستان دامغان دیده به جهان گشود. او چهارمین فرزند خانواده بود و پدرش کشاورزی زحمت‌‌کش بود که روزی در مزرعه به دست اشخاص زورگو به قتل رسید و بدنش قطعه‌‌قطعه شد.  بعد از مدتی عموی حسین سرپرستی فرزندان برادرش را بر عهده گرفت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمد قربانی محمدآبادی 20 سپتامبر 14

شهید محمد قربانی محمدآبادی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

تنها پسر ابوالفضل قربانی‌محمدآبادی سال هزاروسیصدوپنجاه در روستای محمدآباد دامغان به دنیا آمد. بنابر نذر مادرش نام محمد را بر او گذاردند. هشت خواهر هم دارد. پدرش با کارگری مخارج خانواده‌اش را تأمین می‌کرد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید حسین قربانی محمدآبادی 20 سپتامبر 14

شهید حسین قربانی محمدآبادی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

یوسف فصل زرد و رنگ‌‌باختگی زمین را به نظاره نشسته بود. در نگاه سنگین و آرام او در بیست‌‌وهشتم شهریور چهل‌‌وپنج، نوزادی قدم را به جهانی پر از شگفتی نهاد. در کنار اهل خانه در روستای ورکیان با تمام مردم پاک‌دل و باصفایش به زندگی سلام گفت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمد قربانی 20 سپتامبر 14

شهید محمد قربانی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

خداوند قوی‌ترین دوست آقا رضا بود. همسر مهربان و صمیمی‌اش صغراخانم هم، به خدا ایمان داشت و عشق می‌ورزید. دو فرزندشان محمدحسین و فاطمه در سایه این الفت و یک‌‌رنگی بزرگ شده بودند. این زن و مرد مؤمن و زحمت‌کش دنیا را محضر خدا و محل امتحان خود می‌دیدند.

محمد نیز هدیه خدا بود به ایشان در پانزدهم آذرماه سال هزاروسیصدوسی‌‌وشش. پس از نذر هفت‌‌ساله‌شان و توسل‌شان به امام‌‌هشتم(ع) محمد به دنیا آمد و عهد آن‌ها را با خدا استوارتر کرد. تا هفت سال هر وقت موی سرش بلند می‌شد، کوتاه می‌‌کردند و از آن نگهداری می‌نمودند تا هم‌‌وزن آن طلا به آستان بهشتی امام ‌‌هشتم(ع) هدیه کنند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب