جستجو در دایره المعارف شهدا

بایگانی نویسنده

شهید عزت الله حسنی 19 آگوست 14

شهید عزت الله حسنی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”                      

ششمین روز اردیبهشت‌ماه هزاروسیصدوسی‌ویک، هوا در اوج لطافت و زیبایی بود. بلبلان بر شاخ سبز درختان غزل می‌خواندند و گل‌ها دامنۀ سبز کوه‌های روستا را آذین می‌بستند که خبر ولادت عزت‌الله را نسیم در روستا پراکند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید رمضانعلی حسنی 19 آگوست 14

شهید رمضانعلی حسنی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

رمضانعلی حسنی در فروردین هزاروسیصدوچهل‌‌ودو در دامغان چشم به جهان گشود. دوران تحصیل وی مصادف شده بود با روزهای پر هیجان انقلاب.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید حسینعلی حسنی 19 آگوست 14

شهید حسینعلی حسنی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

حسینعلی حسنی فرزند سعدالله، متولد دوم اردیبهشت‌‌ماه ‌هزاروسیصدوچهل‌وهشت در شهر نکاست.

مقطع ابتدایی را در نکا گذرانید و سپس همراه خانواده‌‌اش به کلاته‌رودبار دامغان آمد و در مدرسه راهنمایی علوی به تحصیل پرداخت. به ‌‌خاطر شرایط نامناسب اقتصادی خانواده‌اش، از تحصیل دست برداشت و اولویت را به کار و تلاش در کنار پدر داد تا از این راه شاید بتوان به وضعیت معیشتی بهتری دست یافت.حسینعلی علاقۀ زیادی به امور فنی داشت. به همین سبب موفقیت‌هایی هم به دست آورد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمدتقی حسن بیکی 19 آگوست 14

شهید محمدتقی حسن بیکی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

اولین روز آخرین ماه سال ‌‌هزاروسیصدوچهل‌‌وسه، محمدتقی در شهر دامغان در خانواده‌‌ای متدین، مذهبی، صبور و زحمت‌‌کش به دنیا آمد. مادرش صغری خانم و پدرش آقامحمدمهدی نام زیبای محمدتقی را برایش انتخاب کردند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید قربانعلی شیرمرغی 18 آگوست 14

شهید قربانعلی شیرمرغی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

پانزده مردادماه سال هزاروسیصدوسی‌ودو گل‌خنده‌های شکرین پسته‌زارهای دامغان به بار نشسته بود که قربانعلی در روستای جزن دامغان به دنیا آمد. قبل از آن‌که روی مهربان پدر را ببیند و یا دست نوازشگر پدر اشک‌های کودکانه‌اش را برچیند روزگار رخصت زیارت رخسار پدر را از او گرفت. نامش را مهربان مادرش به عشق مولا علی(ع) قربانعلی گذاشت.  همان مادری که خود در هیاهوی جنگ و حادثه همانند بسیاری از شیرزنان این مرز ‌‌‌و بوم مدتی را در جبهه به تدارکات و پشتیبانی رزمندگان پرداخت. شاید می‌دانست که روزی پسرش در امتداد مولامداری‌اش به شهادت می‌رسد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید حسین شیرپور 18 آگوست 14

شهید حسین شیرپور

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

بیستم خرداد سال چهل‌‌‌وسه، به ارادۀ خالقش چشم‌‌‌هایش را گشود تا در عالم خاک نفس بکشد.

آمدن نوزاد در ماه محرم، رحمت‌‌‌الله را بر آن داشت تا نام فرزند را به حرمت ندای «هل من ناصر ینصرنی» مولایش حسین، حسین برگزیند. حسین در خیمه‌‌‌گاه مولایش رفته‌‌‌رفته تنش جان شد و جانش جانان. پس از آن پای در راه نهاد که باید بی‌‌‌سر و پا و ‌‌‌تن می‌‌‌رفت. از خود گذشت تا به ملکوت رسید.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید مهدی شیخ الاسلامی 18 آگوست 14

شهید مهدی شیخ الاسلامی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

دوم خردادماه سال پنجاه شمسی بود. احمد و محمد دو برادری بودند که شاید از محمودآقا خوشحال‌‌تر، چرا که به جمع برادری‌‌‌شان یک نفر اضافه شده بود. مهدی سومین پسر خانواده بود. محمودآقا نیز شادی در دلش موج می‌‌زد. مهدی نام گرفت چون خانم علی‌‌نژاد، امام‌‌ زمان(عج) را ناظر بر تمام لحظات زندگی‌‌اش می‌‌دید. او فرزندانش را در سایه محبت امام ‌‌زمانش(عج) پرورش می‌‌داد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید احمد شیخ الاسلامی 18 آگوست 14

شهید احمد شیخ الاسلامی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

اولین روز بهمن‌‌‌ماه سال هزاروسیصدوچهل‌‌‌وچهار بی‌‌‌تاب آمدن شد و تاب ماندن در جهان کوچک و چشمان بسته را نداشت. نفس می‌‌‌خواست و جهانی بزرگتر و پر از نور. به تجربه پا بر زمین نهاد. به یمن آمدنش، زیباترین نام را برایش برگزیدند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید علیرضا شهمیرزادی 18 آگوست 14

شهید علیرضا شهمیرزادی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

پر بود از شور و نشاط و دل‌ربایی. پای در خاک و روحش در مسیر خدایی‌‌‌بودن اوج می‌گرفت. نازی و طنازی از همۀ وجودش می‌جوشید. انگار از این کرۀ خاکی دل‌ کنده بود.

به گواه شناسنامه‌اش هفتمین روز از آخرین ماه سال ‌هزاروسیصدوچهل‌ودو شهرستان دامغان شاهد رویش ستارۀ وجودش بود. آرام‌آرام بالید و به‌‌ رسم همۀ بچه‌های هفت‌ساله راهی دبستان شد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید شهاب شهابی 18 آگوست 14

شهید شهاب شهابی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

خانواده و خانۀ آقا رضا و شمسی‌‌خانم، این زوج صمیمی و گرم، در هشتمین روز آبان‌‌ماه سال سی‌‌ونه، ستاره‌‌باران شد. شهاب اولین پسر خانواده بود.

آقای شهابی خود چراغ هدایتی بود برای بچه‌‌های شهر؛ چه روزها در پشت نیمکت‌‌های کلاس و درس و چه در زمان‌‌های دیگر، در میان مردم شهر. شهاب دوران خردسالی‌‌اش را زیر چتر هدایتگری پدری فرهیخته و مادری بردبار و صبور گذراند. به دلیل هوش سرشارش مورد توجه همه دوستان و آشنایان بود.

ظش ادامه مطلب

ادامه مطلب