جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید ابوالفضل ابراهیمیان

فرازی از وصیت نامه:
شهید ابوالفضل  ابراهیمیان

بر سجاده‌‌ای به وسعت زمین با قربتی بر خون شهیدان رنگین، در قبله‌‌ای به عمق هستی در صفوفی به شکوه اقیانوس، با ایمانی راسخ‌تر از کوها، با آیاتی به زیبایی حقیقت به امامت نور خورشید نماز می‌گذاریم، عید و عزایمان یکسان است ومیلادگاهمان یک‌‌جا.  

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :ابوالفضل  ابراهیمیان
نام پدر :علی اکبر
تاریخ تولد :۱۳۴۲/۰۶/۱۱
محل تولد :دامغان
شغل :آزاد
وضعیت تاهل :مجرد
مسئولیت :تک تیرانداز
سن :۲۳ سال
خانواده چند شهید :یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۵/۱۰/۲۵
محل شهادت :شلمچه
نام عملیات :کربلای ۵
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت تیر به شکم و پهلو

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا : 
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای دامغان

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

در سال‌‌‌ هزاروسیصدوچهل‌‌‌ودو هجری شمسی در شهرستان دامغان به دنیا آمد. در خانواده‌‌‌‌‌‌‌ای مذهبی و دوست‌‌‌دار اهل‌بیت عصمت و طهارت.

علاقه زیادی به روحانیت داشت و چون برادرش از روحانیون بود، فرهنگ روحانیت در خانوادۀ ایشان رواج داشت. از کودکی و نوجوانی با مسائل دینی آشنا شد و اهمیت زیادی برای انجام واجبات و ترک محرمات قائل بود. علاقه زیادی به امام‌‌ خمینی(ره) داشت و می‌گفت: «خدا امام‌‌‌(ره) را حفظ کند که اسلام را زنده کرد.»

دوران تحصیلاتش در دبیرستان مصادف بود با انقلاب اسلامی ایران. در بیشتر تظاهرات و راه‌پیمایی‌ها در دامغان و حتی شهرهای دیگر شرکت می‌کرد.

او یکی از عناصر مهم در پخش اطلاعیه و اعلامیه و تشویق مردم در مبارزه علیه طاغوت بود.

مجرد بود و بانظم و انضباط؛ فردی آرام و مظلوم که به کسی تندی نمی‌کرد و چهره‌اش همیشه خندان بود. زبانی ساده و صمیمی داشت. با افراد زود انس می‌گرفت. ساده‌زیست بود و اهل تقوا.

او هم مانند بسیاری از جوانان درس را رها کرد و عازم جبهه‌ها شد. بیست‌‌‌وپنجم دی‌‌‌ماه شصت‌‌‌وپنج در عملیات کربلای۵ منطقه شلمچه با اصابت تیر به شکم، مستانه جام شهادت را سرکشید. پیکر این نازنین پس از بازگشت، همراه با شش شهید دیگر بر روی دستان پر از احساس مردم شهرستان دامغان تشییع شد و در گلزار شهدای این شهر در خاک آرمید.

 

“راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایها الذین آمنو هل ادلکم علی تجاره تنجیکم من عذاب الیم تومنون با لله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله با موالکم و انفسکم

ای اهل ایمان شما را به تجارتی که شما را از عذاب خدا نجات بخشد دلالت می‌کنم ایمان بیاورید به خدا و رسولش و جهاد کنید در راه خدا با اموال و جان‌‌هایتان. به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان وبه نام نامی جهان، رسول گرامی اسلام و به نام یگانه منجی عالم بشریت حضرت‌‌مهدی (عج) تعالی و به نام امام بت‌‌شکن جماران و به نام امت قهرمان و خانواده شهدا.

بر سجاده‌‌ای به وسعت زمین با قربتی بر خون شهیدان رنگین، در قبله‌‌ای به عمق هستی در صفوفی به شکوه اقیانوس، با ایمانی راسخ‌تر از کوها، با آیاتی به زیبایی حقیقت به امامت نور خورشید نماز می‌گذاریم، عید و عزایمان یکسان است ومیلادگاهمان یک‌‌جا.

از میان همه گل‌ها لاله را برگزیده‌ام و از بین تمامی باغ‌‌ها بهشت را سرود پیروزی‌‌مان نغمه مرگمان الله اکبر هر روزمان مفتاح هر رزم‌‌مان مسجد هیبت قوت‌‌مان، صلابت عزیمان، اخوتمان، عبادتمان نماز امید اکثرمان، دعای هر شجان نور اخترمان موت اطهرمان، مرگ احمدمان، جنگ اکبرمان، جشن عزایمان، یکی است شهادت، کتاب مکتبمان، نور مشعلمان، مقصدمان، یکی است.

قرآن، تفریگاه دنیایمان، کشتگاه آخرتمان، خرمگاه تاریخمان، زیارتگاه ملتمان یکی است. گورستان، از بین تمام رنگ‌ها رنگ سرخ را برگزیده‌ام و از میان انواع مرگ‌ها شهادت را و از تمامی باغ‌ها گورستان را و از تمام گل‌‌ها لاله ها را.

هیچ یک از ما به مرگ طبیعی نمی‌میریم، مرگ طبیعی ما شهادت است عید و عزایمان سرد و خشن است و میعاد چشمانمان قبرستان و زیباترین درختان حیاتمان در گورستان می‌روید و نه گورستان بلکه نورستان از تمامی انبیا محمد و از تمامی رهبران علی و از تمامی مجاهدان حسین (ع) و از تمامی قصدها، قیام حضرت‌‌مهدی (ع) و از تمامی کتاب‌ها قرآن را برگزیده‌ام. پدر و مادر و امت قهرمان:

شهامت، انسانیت، پاکیف راستی، امانت‌‌داری، ایثار، نوع‌‌دوستی، تحمل و صبر و شهادت از خصلت‌‌های زمان انقلاب است و اگر من چند جان می‌داشتم حاضر بودم که همگی را در راه اسلام فدا نمایم و در این راه هم‌‌چون شمع بسوزم و راه را روشن نمایم تا رهروان شهادت راه را به جان بپیمایند.

عزیزانم اینک که در آخرین لحظات عمرم می‌خواهم سخنی کوچک بگویم ولی این کوچکی سخنم همان وصیت من می‌باشد این است. اولا:ً شکر و سپاس خداوند را که به ما نعمت جمهوری اسلامی را عطا فرمود و ما را به راه راست هدایت وتوفیق دادکه بتوانم در جبهه حق علیه باطل حضور یابم و در این دانشگاه الهی به دفاع از اسلام و مکتب انسان سازش باشم.

و این حرکت آگاهانه را با شناخت فقط به خاطر اطاعت از فرمان‌‌برداری از خداوندمان و پیروی از دستورات امام زمان و نائب بر حق او می‌باشد چرا که خداوند می‌‌فرماید: «تا زمانی که فتنه در روی زمین است مقاتله نمایید.»

پدر و مادر و امت شهید پرور، ما گنه‌‌کاران خجالت می‌کشیم که نمی‌توانیم کاری نماییم که مورد خشنودی شما گردد. فقط می‌توانیم با اهدای خون خود که حرکت سازی باشد یاد فرزندانتان وعزیزان رزمنده را در پیش چشم شما برای لحظه‌‌ای مجسم سازیم هنگامی که خبر شهادت ما را می‌شنوید همگی به یادی می‌افتید از خاطرات شهیدانتان و فقط خواهش کوچکی که داریم التماس دعا به جان امام و رزمندگان اسلام می‌باشد امیدوارم که امام و امت و خانواده شهدا در قیامت شفیع ما گردند در پیش سرور آزادگان حسین بن علی (ع) پدر و مادرم و امت حزب‌‌الله من هیچ‌‌وقت نمی‌گویم که قادر نیستم که به شما پیام بدهم چون می‌‌دانم که خداوند متعال مرا کمک می‌نماید همان‌‌طور که در قرآن می‌‌فرماید:

«رب شرح لی صدری و یسر لی امری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی» و من که موفق گشتم در جبهه شرکت نمایم و ان‌‌شاءالله به لقاءالله بپیوندم و بهتر راحتی را بر سختی و مرگ ترجیح بدهم باید که پیامی هم داشته باشم، اما پیامم با اعترافاتم به گناهان بزرگ و کوچک، می‌باشد تا می‌توانید سعی نماید که گناه نکنید که پشیمانی سودی ندارد و اگر گناهی دارید توبه نمایید که خدا رحمان و رحیم است خدا را فراموش نکنید از اسلام و مسلمین جهان دفاع نمایید حق را پیدا نموده و از باطل دوری کنید.

جوانان و نوجوانان و هم‌‌سالان، بیشترین وقت خود را صرف عبادت و نزدیکی به الله بگذرانید. شیطان درون را بکشید و فرشته را به قلب‌‌های پاک خود جای دهید هم‌‌چون من گنه‌‌کار نباشید که در دم آخر اعتراف می‌نماید و توبه می‌کند و باید استغفار نماید تا خدا به فضل وکرمش او را به سوی خود بخواند، عزیزان اگر در جوانی و نوجوانی گناه نکردی بدان که شیطان درون را می‌توانی در درون خود بکشی در زمان پیری.

عزیزان قدر جوانی‌‌تان را بدانید و روی به خدا آورید شما دارای قلب‌هایی پاک هستید آن را سیاه ننماید بگذارید که پاکی قلب تمام وجودتان را فرا گیرد. خواهران و برادران: حضرت‌‌زینب (س) امام‌‌حسین (ع) و حضرت‌‌ابوالفضل (ع) همه یک راه رفتند و سرور زنان جهان زینب و سرور شهیدان حسین (ع) است و علمدار تمامی علمداران و پرچمداران ابوالفضل (ع) است و شما باید راه آن‌ها را سر مشق بگیرید و مبارزه نمایید با بی حجابی وعوام‌‌گرایی و نوگرایی.

پدر و مادرم من در مدت عمرم به هیچ چیزی از مال دنیا طمع و چشم‌‌داشتی نداشتم ولی در پیش خدا نتوانستم به خدا نزدیک‌تر شوم تا زودتر مرا انتخاب نماید.

اما پدر وم ادر عزیزم در مدت عمرم وصیتی دارم که امیدوارم آن را انجام دهید مدت 2 ماه برایم نماز بخوانید. 5 نوار به مسجد قلعه هدیه نمایید و 1000 ریال به حسینیه حضرت ابوالفضل هدیه دهید در مزارم سوره کوثر بخوانید، چون اگر شهید شدم و نماز هایم که یادم نیست نخوانده‌ام یا خوانده‌ام را بخوانید وده روز روزه بگیرید یا کفاره دهید و مبلغ 1000 تومان به مسجد قلعه بدهید از اموال دنیا یک ساعت دارم که به جبهه هدیه نمایید اگر به دستتان رسید و قرآن مجید را به برادر کوچکم و کتاب‌‌ها را نیمی را به مسجد قائم و نیمی را به حسینیه ابوالفضل هدیه نمایید.

والله که مادرم برای دامادیم نگه داشته اگر مایل بود و راه کربلای حسین باز شد در ضریح حضرت حسین بن علی (ع) بیندازید. پدر و مادرم آخرین سخنم این است که نگذارید خون شهدا پایمال گردد راهم را پیموده تقوای را پیشه خود سازید و اگر در این مدت کو چک‌‌ترین آزاری به شما رسید حلالم نماید، هم شما و هم تمامی فامیل‌ها و دوستان و امت شهید پرور، پدرم اگر جسد من به دستتان نرسید ناراحت نباشید بلکه خوشحال باشید و اگر به دستتان رسید مرا در فردوس‌‌رضا دفن نمایید و صبر را پیشه خود سازید که خداوند با صابرین است.

والسلام

اهواز تیپ 21 امام رضا ع گردان حضرت رسول الله واحد رزمی تاریخ

64/11/16

ابوالفضل ابراهیمیان

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.