برادرم! امیدوارم که درسهایت را بخوانی؛ زیرا مدرسه نوعی جبهه است و میز و نیمکت مدرسه سنگرت، دفتر و خودکار سلاح تو و خون شهیدان جوهر مشق توست. عزیزانم! تقاضا دارم هر چه بیشتر به ندای امام عزیزمان و به ندای قرآن کریم گوش داده و از تفرقه بپرهیزید که تفرقه سبب شکست شما و خواست دشمنان اسلام است.
ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...
مشخصات فردی
نام و نام خانوادگی :یدالله احمدی
نام پدر :احمد آقا
تاریخ تولد :۱۳۳۲/۰۲/۰۵
محل تولد :روستای حسینان دامغان
شغل :درو پنجره ساز
وضعیت تاهل :متاهل
مسئولیت :تک تیرانداز
سن :۳۰ سال
خانواده چند شهید :یک شهید
شناسنامه شهادت
تاریخ شهادت :۱۳۶۲/۰۸/۲۸
محل شهادت :پنجوین
نام عملیات :پدافندی
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :مفقودالاثر
شناسنامه تدفین
کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :حسینان
تاریخ تدفین :
گلزار :گلزار شهدای روستای حسینان
نقشه محل تدفین
زندگی نامه شهید
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
یدالله فرزند احمد، پنجم اردیبهشت هزاروسیصدوسیودو در منطقه سرکویر، روستای حسینان دامغان در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد. در دامن مادری پاکدامن و پدری مؤمن تربیت شد.
او از همان دوران کودکی مزه رنج و مشقت را چشید. تحصیلات ابتدایی را با موفقیت به پایان رساند. به علت نبود امکانات ترک تحصیل کرد و در پایگاه هوایی مشغول کار شد. بعد از گذراندن دوره سربازی ازدواج کرد.
با شروع انقلاب و اولین جرقههای آن در قم، در مسیر انقلاب قرار گرفت. همگام با دیگر مردم ایران، در مقابل رژیم طاغوت ایستادگی و مبارزه کرد. برای آگاهکردن مردم روستا، اعلامیه، نوار و عکسهای حضرت امام(ره) را پخش میکرد.
بعد از پیروزی انقلاب عضو حزب جمهوری اسلامی شد. انجمن اسلامی را در روستا تأسیس کرد. با تلاش پیگیرش و با همکاری دیگر برادران موفق شد تا تحولی در جوانان ایجاد کند که نتیجهاش پیوستن گروهی از جوانان روستا به سپاه و بسیج بود.
یدالله برای اینکه به محرومان و مستضعفان روستا کمک کند، عضو بهزیستی شد. مسؤول اجرای طرح شهید رجایی در منطقه بود که با شروع جنگ تحمیلی به ندای امام(ره) پاسخ داد و به منطقه جنگی اعزام شد.
او هرگز از مشکلات نمیهراسید. یأس در وجودش راه نداشت. لحظهای از تلاش و مجاهدت باز نایستاد و با روحیهای خستگیناپذیر در تمام عرصهها حضور فعال داشت.
سرانجام در بیستوهشتم آبان هزاروسیصدوشصتودو در پنجوین، منطقه عملیاتی والفجر۴ به شهادت رسید.
جنازهاش پس از ده سال به محل انتقال و در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
“راهش جاوید باد”
وصیت نامه شهید
باسمه تعالی
من برای دفاع از اسلام در مقابل هجوم کفار به کشور اسلامی در زمان غیبت کبری، به یاری نایب برحقش امام خمینی(ره) شتافتم و با جهاد در راه خدا و اجرای قسط الهی آگاهانه به میدان جنگ با دشمنان خدا و اسلام رفتهام تا وظیفه شرعی خود را انجام دهم و مصداق آیه«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أُوْلَـئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» باشم.
با سلام خدمت پدر و مادر عزیز و مهربانم! افتخار پیدا کردم که پای در چکمه نمایم و لباس مقدسی را که صدها شهید در آن به شهادت رسیدهاند به تن کنم. همچنین افتخار سربازی امام زمان(عج) نصیبم شد تا در این راه مقدس جهاد کنم.
پدر و مادرم! از شما تشکر میکنم که راه اسلام را به من نشان دادهاید.
پدر و مادرم! مبادا وقتی که خبر شهادتم به شما رسید خدای ناکرده کاری انجام دهید که دشمنان اسلام خوشحال شوند. نمیگویم گریه نکنید، چون شهادت فرزند برای پدر و مادر بسیار مشکل است اما باید بدانید که پسر شما از علیاصغر و علیاکبر حسین(ع) عزیزتر نیست.
پدرجان! همیشه در حال نماز امام امت را دعا کن؛ زیرا با دعای شما امام(ره) و همچنین رزمندگان قوت قلب میگیرند.
برادرم! امیدوارم که درسهایت را بخوانی؛ زیرا مدرسه نوعی جبهه است و میز و نیمکت مدرسه سنگرت، دفتر و خودکار سلاح تو و خون شهیدان جوهر مشق توست.
عزیزانم! تقاضا دارم هر چه بیشتر به ندای امام عزیزمان و به ندای قرآن کریم گوش داده و از تفرقه بپرهیزید که تفرقه سبب شکست شما و خواست دشمنان اسلام است.