“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
نیمههای برگریزان سال هزاروسیصدوبیستویک و خشخش برگهای پاییزی فضای کوچه باغهای روستای برم را پر کرده بود.مسافر نهماهه فاطمهخانم از راه رسید. علیمحمد شادمان از تولد اولین فرزند، شکر خدای مهربان را بهجا آورد.فرزند را در آغوش کشید و بوسهای بر گونهاش نهاد. وقتی صدای گریۀ کودک با گرمای نفس پدر درآمیخت، نوای «اشهد ان لا اله الا الله» را زیر گوشش زمزمه کرد و او را رمضانعلی خواند.مادر با همۀ وجود درس عشق و ازخودگذشتگی را به او آموخت.