“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
بهار رسیده بود و پرده از عاشقی زمین برداشته بود. پوست زمین هزار پاره شده بود و در هر ترکش، رویشی سبز از لطافت فرشتگان، ظهور کرده بود. روزهای پرازدحام رویش درختان بود و انسانی نیکوخصال که به اذن خالق، پا بر بهشت زمین میگذاشت. محمدتقی نوزادی که در دوم اردیبهشت چشمانش را بر زمین سبز گشود و بههمراه برگ برگ درختان و گلها دست شکر را با صدای گریه به آسمان خدایش بلند کرد.سال چهلوچهار شمسی، زینبخانم و آقارمضان، گل خوشبوی محمدتقی را در آغوش گرمشان جای دادند.
رستمآباد و محله چیذر تهران نقطه رویش محمدتقی بود. آنجا که همیشه آسمانش عطرآگین و زمینش متبرک بود به یاد و ضریح پاک امامزاده علیاکبر(ع). محمدتقی کودکیاش را در همان محل متبرک میگذراند.