“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
لحظات شیرین و پراضطراب به دنبال هم طی میشوند. نیمههای شب است. واپسین دقایق پنجمین روز فروردینماه سال هزاروسیصدوسیوهشت هجری شمسی در حال گذر است. در دل کوهسار شمال دامغان (قلعه دیباج) در خانهای کوچک و باصفا، صوت دلنشین صلوات با صدای گریه نوزادی درهم آمیخت و شور و شادی به جان همه اعضای خانواده نشست. پهنای صورت مشهدی نصرالله پر از اشک شد. دستان پینهبستهاش را به آسمان بلند کرد: «خدایا! فرزندم را عاقبت به خیر کن!»