جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید حجت اله محمود زاده

فرازی از وصیت نامه:
شهید حجت اله محمود زاده

برادران استغفار و دعا را از ياد نبريد كه بهترين درمان‌‌‌ها براي تسكين دردهاست و هميشه به ياد خدا باشيد و در راه او قدم برداريد و مواظب باشيد هرگز دشمنان بين شما تفرقه نياندازند و شما را از روحانيت متعهد جدا نكنند كه اگر چنين كردند روز بدبختي مسلمانان و روز جشن ابركفرهاست.

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :حجت اله محمود زاده
نام پدر :علی
تاریخ تولد :۱۳۴۱/۰۶/۰۹
محل تولد :روستای امام آباد دامغان
شغل :پاسدار
وضعیت تاهل :مجرد
مسئولیت :فرمانده دسته پیاده
سن :۲۱ سال
خانواده چند شهید :یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۳/۰۲/۲۶
محل شهادت :سردشت
نام عملیات :کمین دشمن
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش به سر

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :امام آباد
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای روستای امام آباد

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

در سال هزاروسیصدوچهل‌‌ویک در روستای امام‌آباد دامغان و در خانۀ علی محمودزاده پسری به دنیا آمد که نامش را حجت‌الله گذاشتند. این کودک تا کلاس پنجم ابتدایی را در همان روستا درس خواند و به دلیل نبود امکانات آموزشی و ضعف بنیۀ مالی خانواده مجبور به ترک تحصیل و رفتن به تهران برای کار شد.

تا قبل از خدمت سربازی به‌‌عنوان باتری‌ساز در تهران کار کرد. دورۀ سربازی را در سپاه و در منطقۀ کردستان گذراند. هنگام خدمت سربازی سه‌ بار مجروح شد. خدمت در جبهه موجب شد به عضویت سپاه درآید.

بیست‌‌ونه ماه در جبهه بود. در زمان شهادت به‌‌عنوان فرمانده دسته انجام وظیفه می‌کرد. در بیست‌‌وششم اردیبهشت شصت‌‌وسه با ترکشی که به سرش خورد به لقای پروردگار شتافت. جنازه‌اش پس از انتقال به دامغان و تشییع در گلزار شهدای روستای امام‌‌آباد به خاک سپرده شد.

   

“راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحيم

انا لله و انا اليه راجعون

« ان الذين آمنو والذين هاجرو وجاهدو افي سبيل‌‌‌ا... اولئك يرجعون رحمت‌‌‌ا... و الله غفور رحيم»

به درستي كه آنان كه ايمان آوردند وكساني كه هجرت گزيدند و در راه خدا جهاد كردند به رحمت اميدوارند و خداوند بسيار آمرزنده و مهربان است. سلام بر مهدي موعود آن منجي عالم بشريت و درود و سلام بيكران بر نايب بر حقش آن بت‌‌‌شكن تاريخ و سلام بر شهيدان گلگون كفن از صدر اسلام تا كنون كه با خون‌‌‌هاي خود اسلام را آبياري نمودند و سلام بر شما ملت شهيد پرور جمهوري انقلاب اسلامي ايران ملت قهرمان عزيز چند نصيحت دارم اميدوارم به عنوان پند از من حقير داشته باشيد.

اي جوانان نكند در رختخواب ذلت بميريد كه حسين(ع) در ميدان نبرد شهيد شد. مبادا در غفلت بميريد كه علي(ع) در محراب عبادت شهيد شد. مبادا در حال بي‌‌‌تفاوتي بميريد كه علي‌‌‌اكبر حسين در راه حسين(ع) و با هدف شهيد شد. اي مادران، مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه‌‌‌ها جلوگيري كنيد كه فردا در محضر خدا نمي‌‌‌توانيد جواب زينب(س) را بدهيد همه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه‌‌‌هاي نبرد بفرستيد و حتي جسد او را تحويل نگيريد، زيرا كه مادر وهب فرمود سري را كه در راه خدا داده‌‌‌ام پس نمي‌‌‌گيرم.

برادران استغفار و دعا را از ياد نبريد كه بهترين درمان‌‌‌ها براي تسكين دردهاست و هميشه به ياد خدا باشيد و در راه او قدم برداريد و مواظب باشيد هرگز دشمنان بين شما تفرقه نياندازند و شما را از روحانيت متعهد جدا نكنند كه اگر چنين كردند روز بدبختي مسلمانان و روز جشن ابركفرهاست. به قول برادر امام جمعه عزيزمان، حضورتان را در جبهه‌‌‌هاي نبرد نور عليه ظلمت ثابت نگه داريد و درباره امام امت عزيزم بيشتر دقيق باشيد و سعي كنيد عظمت او را دريابيد و خود را تسليم او سازيد و صداقت و اخلاص او را دريابيد.

و ديگر اين‌‌‌كه از همه مهم‌‌‌تر رهنمودهاي امام امت از يادتان نرود و اخلاص خود را هم‌‌‌چنان حفظ كنيد اگر فيض شهادت نصيبم گشت آنان‌‌‌كه پيرو خط سرخ امام خميني نيستند و به ولايت او اعتقاد ندارند بر من نگريند و بر جنازه من حاضر نشوند. اما باشد كه دماء شهدا آنان را متحول سازد و به رحمت الهي نزديكشان كند.

سلام مرا به رهبر عزيزم برسانيد و بگوئيد تا آخرين قطره خونم با اين كفار بعثي مي‌‌‌جنگم و سنگر اسلام را ترك نخواهم كرد تا هنگامي كه همه احكام اسلام در زير پرچم اسلام امام زمان(عج) به اجرا در آيد و سلام مرا به پدر و مادر عزيزم برسانيد و بگوئيد آفرين و صد آفرين بر تو پدر و مادر كه اين‌‌‌طور انسان تحويل جامعه داده‌‌‌اي، مادر جان شيرت را حلالم كن. آفرين اي مادر صدآفرين بر شيرت.

خدايا؛ بار الها؛ معبودا؛ معشوقا؛ مولايم! من ضعيف و ناتوان هستم دوست دارم چشم‌‌‌هايم را دشمن در اوج دردش از حدقه درآورد و دست‌‌‌هايم را در تنگه چزابه قطع كند پاهايم را در خونين شهر از بدن جدا سازد و قلبم را در سوسنگرد آماج رگبارهايش قرار دهد و سرم را از شلمچه از تن جدا نمايد تا در كمال فشار و آزار دشمنان مكتبم ببينند كه گر چه چشم‌‌‌ها دست‌‌‌ها و پاهايم و قلب و سينه و سرم را از من گرفته‌‌‌اند اما يك چيز را نتوانسته‌‌‌اند از من بگيرند و آن ايمان و هدفم است كه عشق به شهادت و عشق به معشوقم و به مطلق جهان هستي و عشق به شهادت و عشق به امام و اسلام است. خدايا جندالله را كه با سوگند به ثارالله در لشگر روح‌‌‌الله براي شكست عدوالله و استقرار حز‌‌‌الله زمينه‌‌‌ساز حكومت جهاني مهدي است حمايت كن.

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.