جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید یوسف راییجی

فرازی از وصیت نامه:
شهید یوسف راییجی

شهادت مرگ سعادت آميزي است كه شروع شدن زندگي پر بار و جديدي را نويد مي‌‌دهد و شهادت حد نهايي تكامل يك انسان است

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :یوسف راییجی
نام پدر :قنبرعلی
تاریخ تولد :۱۳۴۹/۰۱/۰۲
محل تولد :بندرگز
شغل :روحانی
وضعیت تاهل :مجرد
مسئولیت :آر پی جی زن
سن :۱۸ سال
خانواده چند شهید :یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۷/۰۵/۰۵
محل شهادت :اسلام آباد غرب
نام عملیات :مرصاد
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش به سر

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا : 
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای دامغان

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

صدای فریاد ام‌لیلی با آهنگ گریه نوزاد، در دومین روز بهار سال چهل‌ونه، تنها صدایی بود که بین زمزمه دعای پدر و اهالی خانه در حاشیه بندرگز به گوش می‌رسید. یوسف چشمانش را گشود. درحالی‌که هزاران سار در سایه بیداری درختان آواز می‌سرودند.

قنبرعلی با دستانی پر از شکوفه‌های درخت سیب به دیدار نوزاد و همسرش شتافت. به حرمت میراث‌داری از پدر نامش را یوسف گذاشت تا یاد پدربزرگ همیشه زنده بماند. خانواده آقای رائیجی در بندرگز سکونت داشتند. قبل از این‌که یوسف وارد دبستان شود به‌‌‌همراه خانواده به دامغان مهاجرت کردند و پدر در ذوب‌آهن دامغان شروع به کار کرد.

یوسف تحصیلات دوره ابتدایی و راهنمایی را در دامغان با نمرات عالی به پایان رساند. خیابان خواجه‌‌‌شهاب و مسجد جامع شهر ردپای کودکی یوسف را در ذهن خود حک نموده‌ است.

او که در دامن مادری مهربان و پدری زحمت‌‌‌کش بزرگ شده بود، درس بندگی و تسلیم را از همان شش‌‌‌سالگی در کنار سجاده نماز و رازونیاز مادر و دستان رو به آسمان پدر آموخته بود.

آموخته بود که به حرمت عشقی که خداوند ارزانی‌اش نموده و به پاس این نعمت، تنها عبودیت و بندگی‌اش او را شریف و بزرگ خواهد کرد.

آموخته بود که اگر عاشقی کند در مکتب اهل بیت به اوج می‌رسد و در پناه خالقش به آرامشی که وعده داده شده است. نماز جماعتش ترک نمی‌شد. یوسف که دست خدایش را همیشه با جماعت می‌دید، دل‌‌بسته نماز جماعت بود. آخرش هم دلش او را برد به مدرسه فتحعلی‌‌‌بیگ.

با رضایت پدر وارد حوزه علمیه حاج فتحعلی‌‌‌بیگ دامغان شد. در سال هزاروسیصدوشصت‌وپنج دروس حوزوی را با علاقه می‌خواند و در میدان عمل نیز عامل بود. پاکیزگی، نظم و شجاعت ردپایی بود برای یوسف تا در تمام شرایط به‌‌‌راحتی پیدایش کنی.

کتاب‌‌خوان هم بود. کتاب‌های شهید مطهری و شهید بهشتی را با علاقه می‌خواند. با پیروزی انقلاب، محله خواجه‌‌‌شهاب با بچه‌‌‌های بسیج شهید هاشمی‌‌‌نژاد شهره شهر شده بود. روزها درس می‌خواند و شب‌ها در ساختمان جهاد سابق نگهبانی می‌داد.

پس از شروع جنگ چند مرحله برای حضور در جبهه اعلام آمادگی کرد؛ اما به‌‌‌علت سن کم و حضور هم‌زمان پدر و برادرانش در جبهه با اعزام او مخالفت می‌شد. یک سال از عضویتش در بسیج سپاه پاسداران می‌گذشت که مجوز حضور در مرزهای بالندگی نصیبش شد.

همراه کاروان کربلاییان در کربلای ۴ و ۵ شرکت نمود؛ اما سوغات کربلای ۴ گازهای خردلی بود که مهمان همیشگی ریه‌هایش شد و نفس‌هایش محکوم به همراهی با این ذرات نفس‌‌‌گیر.

یوسف، خود را جامانده‌ای می‌دید از کاروان کربلا. پس تا آخرین روزهای جنگ طالب شهادت بود و از معبودش همان یک خوب را می‌خواست. عملیات مرصاد، اسلام‌آباد غرب و تنگه مرصاد وعده‌گاه یوسف شد.

در پنجم مردادماه سال شصت‌‌‌وهفت، پانصدوچهل روز جستجوی یوسف پایان یافت و مرهم زخم‌ها و سوزش نفس‌هایش نوش‌‌‌داروی وصل بود که خداوند در دستانش نهاد. تمام زخم‌هایش التیام یافته بود.

وقتی پیکرش در فردوس‌رضای دامغان در آغوش خاک جای می‌گرفت، عطر بهشت جانش را زنده کرد. بهشتی که خدایش وعده داده بود. قابل وصف نیست حال بنده عاشقی که تنها با دست‌‌های مولایش به رهایی می‌رسد.

  “راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

بسم ا... الرحمن الرحيم

شهادت مرگ سعادت آميزي است كه شروع شدن زندگي پر بار و جديدي را نويد مي‌‌دهد و شهادت حد نهايي تكامل يك انسان است اين را خداوند در قرآن مجيد مي‌‌فرمايد ( ولاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون ) البته نپنداريد كه شهيدان راه خدا مرده‌‌اند بلكه زندگانند و در نزد خدا متنعم خواهند شد . (آل عمران آيه 169)

ما جان به خدا داديم تا زنده شما باشيد                       بر خـاك مزار مـا يكدم بـه دعا باشيـد

   از پيـچ و شكنـج دهر نوميد نبايـد شـد              مردانه دراين ميدان باشور و نوا باشيد

سپاه و ستايش بي حد سزاوار خداوندي است كه در ديده خود روشن‌‌تر از همه‌‌چيز و واضح‌‌تر از وضوح است سپاس بيكران او را كه انسان‌‌ها را نعمت روان و روان‌‌ها را نيروي خود و نفوس را لباس فضائل و آرايش كمالات زينت بخشيد و در ميدان عمر به مسابقه دانش وكمال فرمان داد پيشروان را پاداش نيكو و بيكراني و پليدان و زيانكاران را كيفر متناسب به جرمشان قرار داد و درود فراوان به فرستادگانش كه انديشه ‌‌اي درهمه عمر جز ابلاغ رسالت و تكميل نفوس و تطهير روانها در رساندن قافله بشري به قله كمال انساني نداشته‌‌اند خاصه به خاتم پيامبرانش محمد بن عبداله(ص) و جانشينان گرامي آن حضرت كه رهروان طريقه توحيد و رهبران جامعه توحيدي با درود و سلام به پيشگاه مقدس امام زمان(عج) و نايب بر حقش خميني عزيز و با درود و سلام به شهداي انقلاب اسلامي از شهداي صدر اسلام تا به كنون.

حضور محترم خدمت پدر بزرگوارم سلام عليكم فنعمه عقبي الدار. پدرعزيز خودت مي‌‌داني به جايي مي‌‌روم كه ملكوتش نامند به جايي مي‌‌روم كه بهشتش نامند. زندگي ذلت بار را هرگز قبول نخواهم كرد مرگ سرخ و شهادت رابر آن ترجيح  مي‌‌دهم.

پدرم اگر چه من فرزند خوبي براي شما نبودم و نتوانستم حق خودم را نسبت به شما ادا كنم ولي اميدوارم كه جان خود را فداي شما كنم. چرا براي اين كه راه شما همان راه خداست و اميدوارم كه به من هيچ وقت ناكام نگوييد زيرا من در نهايت كام (شهادت) را گرفتم كه بهترين نعمات است.

با عرض سلام خدمت مادر عزيزم كه بعد از خدا بهترين و عزيزترين پيش من هستي به وجودت افتخار مي‌‌كنم به من درس آموختي كه پاي خود را جاي پاي ياران امام حسين عليه السلام قرار دهم،  چه كشته شوم و چه سالم برگردم،  مادر براي تو افتخار بزرگي است.

با عرض سلام خدمت برادران خوبم اي عزيزان مرا ببخشيد نماز را به پاي داريد اسلحه گرم برادران شهيد را نگذاريد روي زمين سرد شود پاي خود را جاي پاي (خط) امام قرار دهيد. با عرض سلام خدمت خواهران بزرگوارم خواهرانم حجابتان را حفظ كنيد نماز اول وقت را فراموش نكنيد و صبر و ايثار و استقامت را سر لوحه زندگي خود قرار دهيد.

پيامي كه به امت حزب الله دارم اين است كه توكل در امور داشته باشيد و به ياد خداوند زياد باشيد چرا براي اين كه ( الا بذكر الله تطمئن القلوب ) هان كه به وسيله گفتن ذكر خدا دل‌‌ها آرامش مي‌‌گيرد. پشتيبان روحانيت باشيد و امام عزيز را تنها نگذاريد مسجدها را پر كنيد. چرا ؟ براي اين‌‌كه امام عزيز فرمودند مسجد سنگر است، سنگرها را حفظ كنيد . جبهه ها را گرم نگهداريد براي شماهايي كه آرزو مي‌‌كرديد كه در روز عاشورا بوديد و به نداي امام حسين(ع)  لبيك مي‌‌گفتيد و وي را ياري مي‌‌كرديد حال اين گوي و اين ميدان پاي در عرصه جنگ نهيد و در عمل ثابت كنيد و تو اي خواهر حزب‌‌الله حجاب را حفظ كن چرا براي اين كه تمامي شهدا گفته‌‌اند خواهرم حجاب تو كوبنده‌‌تر از خون سرخ من است.

برادران و خواهران گرامي شهدا، گريه نمي‌‌خواهند شهدا فقط كساني را مي‌‌خواهند كه راه آن‌‌ها را كه طريقه‌‌الله است ادامه داده شود و شهدا رهرو مي‌‌خواهند و در آخر اي عزيزان فرزانه‌‌ترين چيزي كه از آسمان به زمين فرود مي‌‌آيد توفيق است و مقبول‌‌ترين چيزي كه از زمين به آسمان صعود مي‌‌كند  اخلاص است، سعي كنيد در به دست آوردنش كوشا باشيد ازهمگي شما حلاليت مي‌‌طلبم .

والسلام

يوسف رایيجي 1367/04/08

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.