جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید علیرضا نهروان حیدرآبادی

فرازی از وصیت نامه:
شهید علیرضا نهروان حیدر آبادی

ای جوانان، نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین در میدان جنگ شهید شد و مبادا در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بی‌‌تفاوتی بمیرید که علی‌‌اکبر حسین در راه حسین و با هدف شهید شد.

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :علیرضا نهروان حیدر آبادی
نام پدر :علی اکبر
تاریخ تولد :۱۳۴۳/۰۳/۳۰
محل تولد :روستای حیدر آباد دامغان
شغل :محصل
وضعیت تاهل :مجرد
مسئولیت :تک تیرانداز
سن :۲۱ سال
خانواده چند شهید :یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۴/۱۱/۲۱
محل شهادت :اروندرود
نام عملیات :والفجر ۸
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :تفحصی - اصابت ترکش

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :حیدرآباد
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای روستای حیدرآباد

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

علیرضا فرزند علی‌اکبر در سال هزاروسیصدوچهل‌‌وسه، در روستای حیدرآباد دامغان متولد شد. در مدرسه شیخ محمد خیابانی، در روستایش ابتدایی را خواند. برای ادامه تحصیل به امیرآباد دامغان رفت. وقتی از آب و گل درآمد، شد یار و مددکار پدرش. تا سوم هنرستان تحصیل کرد.

 او مجرد بود. سه مرحله از طریق بسیج به جبهه رفت. مرحله اول سال شصت‌‌ودو به بانه اعزام شد. صدوهفتادویک روز آنجا خدمت کرد. مرحله دوم که به جبهه رفت، زخمی شد. چون خودش به عقب برگشت، اسمش در فهرست مفقودین قرار گرفت؛ اما بعد از چند روز از بیمارستان اصفهان زنگ زد و خبر داد که مجروح شده‌‌ است.

برای بار سوم که به جبهه رفت، تک‌تیرانداز بود.

سرانجام بیست‌‌ویکم بهمن سال شصت‌‌وچهار، در منطقه اروندرود در عملیات والفجر ۸ به شهادت رسید. جنازه‌اش مفقود شد و بعد از یازده سال استخوان مطهرش، در دامغان تشییع و در گلزار شهدای حیدرآباد به خاک سپرده شد.

“راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم

و لا تحسبن الذین قتلوافی سبیل ا‌‌لله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته شده‌‌اند مرده‌‌اند بلکه زنده‌اند و نزد خدایشان روزی

می‌خورند.

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان. به نام آن کسی که انسان‌ها را روی بهترین رختخواب‌‌ها می‌‌میراند ولی انسان دیگری را در میان میلیون‌ها گلوله حفظ می‌کند. به نام آن کسی که به شما هدیه‌‌ای عطا می‌‌کند و پس از چندی آن را از شما پس می‌گیرد و به امید ظهور هرچه سریع‌تر منجی عالم بشریت حضرت حجت مهدی موعود (عج) و به امید آن که خداوند متعال به لحظه لحظه‌‌های عمر امام عزیز بیفزاید و تا ظهور حضرت‌‌حجت (عج) و حتی در کنار او نگهدارد و به امید شفا تمام معلولین و مجروحین و آزادی اسرای اسلام و صبر فراوان برای خانواده‌‌های شهید و برافراشته‌‌ شدن پرچم پر افتخار اسلام بر بلندترین قله‌‌های جهان.

با سلام بر بسیجی‌ها وصیت‌‌نامه خود را شروع می‌کنم. آن‌‌قدر به جبهه‌ها می‌روم و می‌‌جنگم تا این‌‌که شهید شوم و یا اسلام پیروز شود.

سلام پدر عزیز و مادر مهربان امید است که کمترین ناراحتی نباشید و از شما می‌خواهم که مرا ببخشید چون که نتوانستم برای شما فرزند خوبی باشم.

شما شب تا صبح کنار من نگهبانی می‌دادید و از من مواظبت می‌کردید که من راحت بخوابم و حالا من می‌روم و با دشمنان می‌جنگم و نگهبانی می‌دهم که شماراحت بخوابید و از دست دشمنان در امان باشید و از تمام آشنایان مخصوصاً هم‌‌کلاسی‌‌های عزیز و معلمان محترم می‌خواهم که اگر خدای‌‌ناکرده آن‌ها را رنجانده‌ام مرا ببخشید.

مادرجان و پدرجان ان‌‌شاءالله موقعی که خبر شهادت فرزندتان رابه شما دادند دست‌‌هایتان را به طرف آسمان بلند کرده و بگویید که الحمد لله رب العالمین و بگویید خدایا این هدیه ناقابل را از ما بپذیر.  البته همان‌‌طور که در بالا گفتم این هدیه‌‌ای است که خدابه ما داده و پس از شما پس می‌گیرد و اجری عظیم به شما می‌دهد.

مبادا برای شهادت من گریه کنید اگر خواستید گریه کنید به یاد قاسم و علی‌‌اصغر شش‌ماهه گریه کنید و خداوند را شکر کنید که نزد امام‌‌حسین و حضرت‌‌زینب روسفید هستید.

پدر عزیز و مادر مهربان اگر جسد فرزندتان را نیافتید حتماً بدانید که افتخار بزرگی نصیب شده‌‌است، مانند خاندان وهب فرزنداتان را به جبهه‌‌های جنگ اسلام علیه کفر بفرستید و حتی جسد آن‌ها را تحویل نگیرید زیرا مادر وهب فرمود «سری را که در راه خدا دادم پس نمی‌گیرم» و بدانید که این مصیبت‌ها و سختی‌‌ها تمام شدنی است ولی به یاد داشته‌‌باشید این جان‌‌فشانی‌‌ها، فداکاری‌ها که همان اجر اخروی است و بر سر پرکرامت و بزرگواری تکیه خواهد زد.

گرچه مفقود الأثر ها بی‌مزاران جهانند

بی نشان، گمنام مشهور ملک در آسمانند.

و حال سخنی با مردم شهیدپرور: ای مردم به آنان که پیرو خط سرخ امام حسین نیستند بگویید برمن نگریند و بر جنازه من حاضر نشوند اما باشد که دماء شهدا آنان را نیز متحول کند و به رحمت الهی نزدیکشان سازد.

ای جوانان، نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین در میدان جنگ شهید شد و مبادا در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بی‌‌تفاوتی بمیرید که علی‌‌اکبر حسین در راه حسین و با هدف شهید شد.

ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردای قیامت در محضر خدا نمی‌توانید جواب حضرت زینب را بدهید که تحمل 72 شهید در روز عاشورا نمود.

مادرجان! امیدوارم که تو نیز زینب‌‌گونه باشی و زینب‌‌گونه صبرکنی و شما خواهران نیز همین‌‌طور و در تمام اوقات حفظ حجاب خود بکوشید.

برادران استغفار و دعا را از یاد نیرید که بهترین درمان‌ها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید و هرگز دشمنان بین شما و روحانیت تفرقه نیاندازد و شما را از روحانیت جدا نکنند. در امام بیشتر دقیق شوید و سعی کنید عظمت او را بیابید و خود را تسلیم او سازید که نتوانستیم قطره‌‌ای از دریای بیکران عظمت او را بیابیم.

و در پایان به هرکس کوچک‌ترین بدی کرده‌ام امیدوارم مرا ببخشید و اگر نیز به من کوچک‌ترین بدی کرده است بخشیدم و امیدوارم مرا ببخشید و اگر کسی نیز به من کوچک‌ترین بدی کرده‌‌است بخشیدم و امیدوارم خدا نیز ما را ببخشد.

پدر: عشقت نه سرسری است که از سر بدر رود

مادر: مهرت نه عافیت که جای دگر رود

عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم

با شیر اندرون شد با خون بدر رود

والسلام علیکم و رحمه ا... و برکاته

 به امید پیروزی رزمندگان اسلام بر سپاه کفر جهانی

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی/ حتی کنار مهدی/ خمینی را نگهدار/ از عمر مابکاه /برعمر رهبر افزای

رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما /زیارت کربلا نصیب ما بگردان /دیدار روی مهدی قسمت ما بگردان.

آمین یا رب العالمین

  الحقیر علیرضا نهروان حیدرآبادی 64/11/05

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.