جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید محمدرضا وفایی نژاد

فرازی از وصیت نامه:
شهید محمدرضا وفايي نژاد

 

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :محمدرضا وفايي نژاد
نام پدر :علي
تاریخ تولد :۱۳۳۸/۰۵/۰۱
محل تولد :روستای تویه دروار دامغان
شغل :آزاد
وضعیت تاهل :مجرد 
مسئولیت :تک تیرانداز
سن :۲۲ سال
خانواده چند شهید :یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۰/۰۹/۱۱
محل شهادت :مهران
نام عملیات :پدافندی
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت گلوله

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا : 
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای دامغان

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

می‌گویند متولدین مرداد محبوب همه هستند و هم‌‌چون نوستاره‌ای، طرفداران خود را برای درخشش جذب می‌کنند. سخاوت فوق‌العاده‌ای دارند. آن‌ها صداقت و وفاداری را ارج می‌نهند.

محمدرضا در مردادماه ‌هزاروسیصدوسی‌وهشت هجری شمسی، در روزهایی گرم و تابستانی، بر گرمای محفل خانوادگی می‌افزاید و در روستای ییلاقی و خوش آب‌‌وهوای دشتبو منطقه تویه‌دروار چشم به جهان هستی می‌گشاید. در خانواده‌ای می‌بالد که از محضر عالمان دین بهره‌ها جسته و پیرو اهل ‌‌بیت(ع) و از مریدان ولایت بوده‌اند.

محمدرضا از خردسالی بانگ اذان و صوت قرآن می‌شنود. پیش از آن‌که بر او واجب شود، نماز می‌خواند و روزه می‌گیرد و با قرآن مأنوس است. جانش با خداپرستی اسلامی سرشته می‌شود. پدرش پلیس شهربانی است و هر از گاهی او را همراه خود به مجالس وعظ و بحث می‌برد و در حد توان خویش پاسخ می‌گوید.

محمدرضا مقدمات درس و تحصیل را در محل سکونتش، شهرستان ساری فرامی‌گیرد و با کوچیدن به شهرستان دامغان، مسیر معرفتی خود را ادامه می‌دهد و از ادب و آداب زمان بهره‌ها می‌برد. گاه‌‌گاه به اشارۀ دل شعر می‌گوید و چیزی می‌نویسد. سال آخر دورۀ متوسطه را در تهران و در رشتۀ برق به پایان می‌رساند و دیپلم می‌گیرد. آن روزها، تهران مثل امروز، شلوغ نبود و زندگی در آنجا برای درس و تحصیل، با تحمل غربت‌ها و دشواری‌هایی همراه بود که محمدرضا آن روزها را بدون این‌که اسیر زرق ‌‌و برق‌های پایتخت شود، با سربلندی سپری می‌کند.

آرزوی هر جوان دانش‌پژوه این است که به دانشگاه راه یابد و لیسانس بگیرد؛ اما محمدرضا حضور در صحنه‌های انقلاب اسلامی را بر ادامۀ تحصیلات دانشگاهی ترجیح می‌دهد و به نظام مقدس سربازی روی می‌آورد تا دورۀ خدمت زیر پرچم خود را طی کند.

محمدرضا با آن پشتکار و آن هوش و حافظه به اندک‌‌مدتی در بین هم‌‌رزمان، ممتاز می‌شود و به کمک همۀ علوم و فنون و تجاربی که آموخته، به دفاع مقدس از آرمان‌های انقلاب اسلامی برمی‌خیزد. آداب معاشرت را به‌‌خوبی می‌داند و از رویارویی با حوادث زمانه ابایی ندارد؛ حتی هنگامی که براثر شلیک خمپارۀ دشمن، سنگی بزرگ از بالای سنگر می‌غلتد و روی او سقوط می‌کند، تا زمانی که او را نجات بدهند، به بذله‌گویی و شعرخوانی می‌پردازد و همه را روحیه می‌دهد.

این دلاور بیست‌واند‌‌ساله به‌دنبال این حادثه، سی روز در بیمارستان بستری می‌شود اما سرانجام یازدهم آذرماه سال ‌هزاروسیصدوشصت، در منطقه مهران در طرحی موسوم به ذوالفقار، درحالی‌‌که از عرض کانال و در مسیر دید دشمن عبور می‌کرده، مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد و به مقام والای شهادت نائل می‌گردد. پیکر پاکش در گلزار شهدای دامغان به خاک سپرده شده است.

“راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

بسمه تعالی

انا لله و انا الیه راجعون

به‌‌درستی ‌که شهادت بهترین درجه در نزد خداوند برای انسان است و همه باید در این راه مقدس الهی و راه حق و راه پیکار با باطل گام بگذارند. راه حق و راه جان‌نثاری برای رضای خداوند، راه مردان سخت‌کوش و پاک و راه گردان پاک دین است که در راه آرمان‌های‌شان، سستی نشان نمی‌دهند و پیوسته با ستمگر و منافق در نبردند و به خواست خداوند، کفر و ظلم کسانی که به این آب و خاک خیانت کنند و چشم طمع بدوزند، نابودند. ان‌شاءالله.

وصیت نامه

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.