و خداوند ميفرمايد: «از هر چه را كه عزيز ميداريد و دوست داريد، در راه خدا انفاق كنيد كه خشنودي خدا در آن است.» و خدا كه ميفرمايد: «إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ» (سوره توبه- آیه 111) «خداوند مشتري كساني است كه با جان و مال خود مجاهدت ميكنند.»
ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...
مشخصات فردی
نام و نام خانوادگی : محمدرضا مزینانی
نام پدر : علی
تاریخ تولد : ۱۳۴۵/۱۰/۱۴
محل تولد :دامغان
شغل : محصل
وضعیت تاهل : مجرد
مسئولیت : فرمانده دسته پیاده
سن : ۱۵
خانواده چند شهید : یک شهید
شناسنامه شهادت
تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/ ۰۳/ ۲۴
محل شهادت : پشت جبهه-بیمارستان مصطفی خمینی تهران
نام عملیات : پشت جبهه
موضوع شهادت : جبهه
نحوه شهادت : درتاریخ 1361/2/5در منطقه نیسان سوسنگرد براثرصابت ترکش خمپاره به شکم مجروح می شود
شناسنامه تدفین
کشور : ایران
استان : سمنان
شهر : دامغان
روستا :
تاریخ تدفین :
گلزار : گلزار شهدای دامغان
نقشه محل تدفین
زندگی نامه شهید
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
اولین فرزند علی مزینانی، در سال هزاروسیصدوچهلوپنج در دامغان دیده به جهان گشود. او را محمدرضا نامیدند. با شروع زمزمههای انقلاب، خود را به شکل فعال در این حرکتها داخل کرد.
در سال سوم راهنمایی مشغول به تحصیل بود که حالوهوای جنگ باعث شد درس را رها کرده و از طریق بسیج راهی جبهه شود. مسؤولیتش در جبهه تکتیرانداز بود. در منطقۀ نیسان سوسنگرد با ترکش خمپاره مجروح شد.
پس از پنجاه روز معالجه و درمان ناموفق در تاریخ بیستوچهار خرداد سال شصتویک در بیمارستان مصطفی خمینی تهران به شهادت رسید. پیکر رنجور و دردمند این شهید به دامغان انتقال داده شد و در فردوس رضای این شهر در کنار دیگر همرزمانش مأوا گرفت.
“راهش جاوید باد”
وصیت نامه شهید
بسمه تعالی
پدر و مادر عزيزم! صبر كنيد كه خداوند صابران را دوست دارد و خدا صابران را وعده داده است به اجري عظيم و هيچ وقت نگران نباشيد كه من در اينجا هستم و از اينكه احتمالاً افتخار شهادت نصيب من شد ناراحت نشويد.
مادرجان! مگر من از قاسم بهترم؟! در صحراي گرم و سوزان كربلا، قاسم به نداي «هل من ناصر ينصرني» حسينش لبيك گفت و الآن هم فرياد حسين زمان را عدهاي از مؤمنان لبيك گفتند و در صف مجاهدان في سبيلالله پيوستند و از وابستگيهاي دنيوي بريدند و عدهاي به لقاءالله پيوستند و عدهاي منتظر شهادت ماندند.
و خداوند ميفرمايد: «از هر چه را كه عزيز ميداريد و دوست داريد، در راه خدا انفاق كنيد كه خشنودي خدا در آن است.»
«خداوند مشتري كساني است كه با جان و مال خود مجاهدت ميكنند.»
و مادرم مگر تو بهتر از زينب(س) و فاطمۀزهرا(س) هستي؟
پدرجان! مگر معلمت حسين(ع) نيست. همان شهيدي كه طفل شيرخوارش را هم در راه خدا فدا كرد و خود نيز فدا شد و يزيديان تير را بر گلوي نازنين كودك شيرخوارش فرود آوردند. مگر آنها براي حسين(ع) عزيز نبودند و علي(ع) را بگويم كه بر زهرايش سيلي كوفتند و خود نيز در محراب به درجه شهادت رسيد. پس پدرجان از معلمت درس آزادگي و شهادت بياموز.