ما امروز باید با جاری نمودن خونمان این حکومت عدل اسلامی را که زمینه ساز حکومت مهدی (عج) است یاری نموده و این حکومت را به حکومت ولی عصر (عج) متصل بکنیم باشد که خداوند انشاالله ما را در زمره یاران آن حضرت به حساب آورد.
ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...
مشخصات فردی
نام و نام خانوادگی :هوشنگ الله بخش
نام پدر :غلامحسین
تاریخ تولد :۱۳۳۸/۰۵/۱۴
محل تولد :روستای مومن آباد دامغان
شغل :کارمند آموزش و پرورش
وضعیت تاهل :متاهل
مسئولیت :تعاون گردان پیاده
سن :۲۶ سال
خانواده چند شهید :یک شهید
شناسنامه شهادت
تاریخ شهادت :۱۳۶۴/۱۱/۲۱
محل شهادت :ام الرصاص
نام عملیات :والفجر ۸
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش به سر
شناسنامه تدفین
کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :مومن آباد
تاریخ تدفین :
گلزار :گلزار شهدای روستای مومن آباد
نقشه محل تدفین
زندگی نامه شهید
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
در سال هزاروسیصدوسیوهشت، هوشنگ، فرزند دوم غلامحسین به دنیا آمد.
تا سال شصتودو در روستای مؤمنآباد و سپس در شهر دامغان زندگی کرد.
فوق دیپلم را در مرکز تربیتمعلم استان مازندران گرفت.
چهار سال آخر بهعنوان مدیر مدرسه راهنمایی بود.
با خانم محمدپور در سال شصتودو ازدواج کرد. ثمره این ازدواج را «محمدمهدی» نام نهادند.
دیماه سال شصتوچهار، با عضویت در بسیج به جبهه جنوب اعزام شد.
چهلوهفت روز بعد در بیستویکم بهمن در منطقه امالرصاص، عملیات والفجر۸ به شهادت رسید.
باقیمانده پیکر مطهرش دوازده سال بعد در روستای مؤمنآباد دفن شد.
“راهش جاوید باد”
وصیت نامه شهید
«فالذين هاجرو و اخرجوا من ديارهم وا و فو ا في سبيل و قاتلو و قيلو لا كفرن عنهم سياتهم
و لادخلهمجنات تجري من تحت الانهار توابا من عند الله والله عنده حسن الثواب.
كسانيكه هجرت نمودهاند از خانههاي خويش راننده شدهاند و در راه من اذيت شدهاند و جنگيدند و كشته شدند حتماً گناهانشان را بخشيده و به بهشتي كه جويبارها از آنها جاري است واردشان خواهم نمود اين پاداش خداست پيش خدا زيباترين جايگاه ميباشد.
اينجانب هوشنگ اللهبخش فرزند غلامحسين شناسنامه 484 متولد 1338 صادره از دامغان. در هنگام نوشتن وصيتنامه عاقل و بالغ و مختار بدون هيچ اجبار و اكراه اين وصيتنامه را مينويسم. به نام خدا به نام آنكه زندگيم در جهت اوست به نام او كه از اويم اميدم اوست مراد و مقصودم اوست خدايا پناه ميبرم به تو از دروني كه سير نشود و از دلي كه نهراسد واز دانشی كه بهره ندهد و از نمازي كه بالا نرود واز دعايي كه شنيده نشود . خدا را سپاس بيحد ميگويم كه در رحمت جهاد را بر من گشود و جرأتم داد تا از مرگ نهراسم و زنده مرزوق بمانم.
من بر اساس رسالت و مسئوليتي كه در جواب به نداي هل من ناصر حسين زمان در خود احساس نمودم و به واسطه نيازي كه احساس ميكردم در خودم كه به جبهه بيايم و به جنگ با دشمن خدا بپردازم تا شايد از اين راه رستگاري نصيب من شود و خداي رحمان مرا بيامرزد و افتخارم اين است كه در راه ايدهاي جهاد ميكنم كه به حقانيت آن كاملاً آگاهم و راهي هم نداريم جز اينكه يا پيروز شويم يا شهادت را چون اسلحهاي دشمنكوب بر فرق دشمن فرود آوريم.
ما امروز بايد يا جاري نمودن خونمان اين حكومت عدل اسلامي را كه زمينه ساز حكومت مهدي است ياري نموده و اين حكومت را به حكومت ولي عصر(عج) متصل كنيم باشد كه خداوند انشاءالله ما را در زمره ياران آن حضرت به حساب آورد دنيا به آخر ميرسد و انسان نبايد به دل به دنيا ببندد.
نبايد فراموش شود ما چه بوديم كه بوديم و كجا بوديم جامعه ما با شتاب رو به تباهي ميرفت و اكثر ما در سراشيبي سقوط قرار گرفتهبوديم و خداوند عنايت فرمود و رهبري از تبار ابراهيم براي ما فرستاد و ما با رهنمونهاي خردمندانه و بزرگوارانه اين وجود عزيز دوباره زنده شديم و فهميديم كه چگونه بايد باشيم و فهميديم كه انسان واقعي كيست پس بايد با هديه و نثار خون ناقابل خويش كمال تشكر از خداوند متعال بنماییم که این نعمت عظمی را به ما ارزاني فرمود و حال كه ابر جنايتكاران شرق و غرب آنها كه نابودي ملل مستضعف و محروم را خواهانند، براي نابود كردن اين انقلاب رهاييبخش از هر طرف هجوم آوردهاند و ميخواهند مانع از رسيدن پيام انقلاب به مردم مستضعف دنيا شوند بايد ما با نثار خونمان در راه اهداف انقلاب كه همان راه پروردگار است صداي قيام پر شكوه خونبارمان را به گوش دنيا برسانيم.
و اين راه و اين خط همان خطي است همان خط سرخي است كه از 1400 سال پيش تا كنون ادامه دارد و انشاءالله هم و حتماً هم تا انقلاب مهدي ادامه دارد و خواهد داشت به اميد روزي كه امام امت اين اسوه مقاومت و اسطوره تقوي شاهد اين باشد كه تمامي جهانيان دست خويش را به سوي اسلام دراز كنند و از خدا طلب سعادت كنند و آن روز است كه حكومت قسط علي(ع) در جهان حكمفرما شود و انسانها از زندگي كردن در دنيا احساس راحتي و رضايت كنند به اميد آن روز و انشاءالله كه آن روز دير نيست، انشاءالله به اميد خدا.
امت شهيد پرور مردم حزبالله فقط يادتان نرود كه كجا بوديم و چه ميكرديم و اگر يادتان هست قدر امام را بدانيد و هميشه گوش به فرمانهايش باشيد و اين نعمت گرانبهايي كه خداوند نصيب ما كردهاست كمال استفاده را نماييد و اميدوارم كه راه امام خميني را كه همان راه انبياء است فراموش نكنيد و بدانيد كه فقط اين راه است كه شما را به لقاءالله و سعادت واقعي ميرساند و بدانيد كه اين آب و اين خاك و اين وطن عزيز اسلامي كه ما را در خود پرورانده است و شاهد حماسههاي افتخارآفرين براي ملت ما بوده است به گردن همه ما حق دارد و بايد در حفظ آن از اجانب و دشمنان خدا كوشا باشيم و نگذاريم كه به دست بيگانگان از بين برود.
پدر و مادر عزیز و گرامیام، شاید وقتی که شما این را میخوانید من دیگر نباشم و از این دنیا رفته باشم و امیدوارم که زیاد بیتابی نکنید مبادا از اجر شما کاسته شودو بدانید که انسان برای امتحان دادن در این جهان آفریده شدهاست و تمام کارهای انسان امتحان است و همه چیزهایی که خدا به ما داده استحتی فرزندان برای امتحان است.خوشا به حال کسانیکه از این امتحان موفق و پیروز بیرون آیند.پدرو مادر عزيز اين مرحله براي همه است و ميباشد «انا لله و انا اليه راجعون» ولي چه خوب است كه آدمي در راه خدا از اين مرحله بگذرد.
مادرجان بعد از شنيدن خبر شهادت من خواهش ميكنم اشك مريز و به خواهرم هم بگو در سوگ من اشك نريزد . مادرم مانند كوه باش و استقامت كن و لحظهاي از ياد خدا غافل مشو و بر خدا توكل كن و تن به رضاي خدا ده كه اوست قادر بي چون و چرا مطلق.
مادرجان: اي كه بعد از خدا مهربانترين و عزيزترين موجودها در نزد من هستي و من به وجود تو افتخار ميكنم. تو هم به شهادت من و به اينكه فرزندت، جگر گوشهات در راهي كه آرزوي همه صالحان و بزرگان دين بودهاست رفتهاست افتخار كن و قامتت را بلندگير و با صبر و بردباري خويش دشمن را شكست بده .
پدر جان پدر گرامي، اين ماموريت از جانب خداوند بودهاست و بايد همه دوستان و آشنايان خصوصاً تو پدر گرامي و خانوادهام در موقع رسيدن خبر شهادت من شاد باشيد و اصلاً نگران و ناراحت نباشيد، چرا كه مرگ در اين راه تولدي دوباره براي انسان است تولدي بس خوش و دلنشين.
پدر عزيز من نميتوانستم در مكاني راحت قرار گيرم و در سنگر نباشم و نميتوانستم ببينم كه هر روز عدهاي از بهترين فرزندان اسلام شهيد ميشوند و من شاهد باشم اين بود كه من هم از آقا و سرورم حسين(ع) درس مبارزه و جهاد ياد گرفتم و منتظر نشدم كه مرگ مرا فرا گيرد.
خواهرم، زينبگونه و زينبوار با ناملايمات دست و پنجه نرم كن و صبور باش كه خداوند يار صابران است برادران عزيزم ، بيدار باشيد و به غير از اسلام و قرآن و انقلاب به چيز ديگري فكر نكنيد و از شما مي خواهم كه راه خدا را بپوييد و در اين راه بكوشيد. برادرم مبادا لحظهاي غفلت كرده و از جاده تقوي خارج شوید و تمتمی فرامین اسلام را به گوش دل شنوید و پذیرا شوید چرا که زمان، زمان حساسی است.
همسرم، افتخار كن و بر خود ببال و اگر من شهيد شدم براي من اشك نريز و حسرت مخور چرا كه تو همسر يك شهيد هستي، كه در راه خدا جان داده است. همسرم اميدوارم از اينكه تو را و فرزندم را تنها گذاشتم مرا ببخشي چون ما ايمان داريم كه خدا نگهدار ماست و ما چون به اين ايمان داريم پس نبايد نگران باشيم.
همسرم فرزندمان را آنطوري كه من آرزو داشتم بزرگ كن و همانگونه كه من ميخواستم تربيت كن تا وقتي بزرگ شد بداند كه پدرش در زمان انقلاب همراه با سربازان اسلام با كفار مبارزه كرد و شهيد شد و باشد كه او هم راه مرا كه راه حق است ادامه دهد و در پايان وصيت من به بازماندگانم و پدر و مادر عزيزم و همسرم و فرزندم محمد برادران و خواهرم و همه خويشانم اين است كه به دستورات خدا توجه كنيد و سعي كنيد هميشه با ياد خدا و در راه خدا زندگي كنيد. در پايان محمدم را ثمره زندگي كوتاه مدتم را نديده ميبوسم و به خداوند بزرگ ميسپارم و از خدا مي خواهم كه او را از علماي عاملين همانگونه كه من آرزو داشتم قرار دهد. انشاءالله و از خداوند ميخواهم كه مرا از شهيدان در دريا قرار دهد چون اجرش بيشتر است.
والسلام علي من اتبع الهدي ـ هوشنگ الله بخش 1364/11/19