“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
گویی زمین رازهای درونش را در اولین روز بهار سال چهلوسه، وقتی آخرین نوازشهای کمجان نور خورشید را بر پوست خود حس میکرد، هویدا کرد و حاصل این هویدای جهانی، شکوفه و گل بود و همراه این همه سرخوشی و رازگشایی زمین، گلی سرآمد تمام گلها در خانۀ جعفرآقا در آغوش مادر و لبخندهای اهل خانه عطرافشانی میکرد. نامش را محمدعلی گذاشتند.