“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
آقاصفر کارگری ساده و باصفا در کنار همسرش حوا در روستای عبدیا در حوالی کویر دامغان، روزگار میگذراندند.
تابستان سال چهلوچهار از راه میرسید و خردادماه گرم و پرثمر عبدیا پیامآور آن. پنجم خردادماه که شد، حواخانم پسری زیبا و دوستداشتنی را در آغوش گرمش جای داد. آقاصفر، با دستان مهربان ولی پینهبسته فرزندش را در آغوش گرفت و هزار آیه شکر بر لبانش جاری شد.