محمدحسین فرزند علی در سال هزاروسیصدوبیستونه در امیرآباد دامغان به دنیا آمد. هشتساله بود که به مدرسه رفت و تا چهارم ابتدایی را درس خواند. در دوران کودکی و نوجوانی به پدر و مادرش در کارها کمک میکرد.
در نوزدهسالگی برای خدمت سربازی آماده شد؛ ولی به دلیل صافبودن کف پایش معاف شد. سال هزاروسیصدوپنجاهویک ازدواج کرد. در سال پنجاهوهفت به استخدام راهآهن درآمد.
از سال شصتویک تا شصتوشش بارها به جبهه اعزام شد. در منطقه مسؤولیت تدارکات را عهدهدار بود. در زمان شهادت چهار پسر و یک دختر داشت.
در عملیاتهای خیبر، والفجر۸، کربلای۵ و بیتالمقدس۳ و چند عملیات دیگر افتخار حضور داشت.
سرانجام در دهم بهمن هزاروسیصدوشصتوشش، در منطقه ماووت عراق به شهادت رسید.
جنازهاش پس از ده روز به دامغان انتقال یافت و بعد از تشییع، بدون غسل و کفن با لباس رزم در گلزار شهدای فردوسرضای دامغان به خاک سپرده شد.
“راهش جاوید باد”
وصیت نامه شهید
بسمه تعالی
خدایا! در این روز جمعه توفیق بندگی به من حقیر عنایت فرما.
خدایا! تنها امیدم تویی و غیر از تو کسی را ندارم.
سخن این بنده حقیر با همسرم این است: «از تو میخواهم همانند فاطمه زهرا(س) باشی و از او درس بیاموزی و فرزندانم را هدایت نمایی و بگذاری پسران درس حوزه بخوانند که انشاءالله راهم را ادامه دهند.»
سخن من به فرزندانم این است: «شما باید الگو باشید و جامعه از شما درس بگیرد. دست از حمایت پیر جماران برندارید.»
سخنم به خواهرم این است: «خواهرجان همانند زینب(س) باید صابر باشی و تو باید از زینب(س) درس بیاموزی. خواهرم نکند از اینکه من شهید شدم ناراحت شوی، همانطور که زینب(س) روز عاشورا برادر داد، فرزند داد تو هم باید از زینب(س) درس بیاموزی.