خدايا شاهد باش كه از تمام مظاهر مادي واز تمام عشقهاي دنيوي دل بريدم تا به تو بپيوندم. خدايا شاهد باش به عشق تو و در راه تو حركت كردم و اينك فقط رسيدن به تو را انتظار دارم. بارالها من خواهان شهادتم اما نه به آن معني كه از دنيا و زندگي خسته شدم بلكه ميخواهم با رنج كشيدن در راه تو و ريختن خونم به خاطر تو ذرهاي از گناهانم پاك گردد.
ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...
مشخصات فردی
نام و نام خانوادگی :قنبرعلی نجفی
نام پدر :عباسعلی
تاریخ تولد :۱۳۴۱/۱۲/۰۹
محل تولد :دامغان
شغل :کارمند بانک ملي
وضعیت تاهل :متاهل
مسئولیت :جانشین دسته پیاده
سن :۲۳ سال
خانواده چند شهید :یک شهید
شناسنامه شهادت
تاریخ شهادت :۱۳۶۵/۱۰/۲۴
محل شهادت :شلمچه
نام عملیات :کربلای ۴
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش
شناسنامه تدفین
کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :
تاریخ تدفین :
گلزار :گلزار شهدای دامغان
نقشه محل تدفین
زندگی نامه شهید
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
قنبرعلی فرزند عباسعلی، سال هزاروسیصدوچهلویک در دامغان متولد شد. او تا سوم راهنمایی درس خواند و بعد از آن شد شاگرد یک صافکاری. به این شغل علاقه داشت.
گاهی اوقات همراه پدر به بنایی میرفت تا کمکش کند. او با دختر همسایهشان ازدواج کرد و ثمره زندگیشان یک فرزند پسر است.
قنبرعلی بعد از ازدواج در بانک ملی استخدام شد. وقتی دید دشمن به خاک ایران حمله کرده، مثل بسیاری از جوانان آن روز رفتن به جبهه را به زندگی و علایقش ترجیح داد. از طریق بسیج به جبهه اعزام شد و به مدت نودوشش روز در آنجا بهعنوان معاون دسته پیاده حضور داشت.
سرانجام چهارم دیماه شصتوپنج در شلمچه عملیات کربلای ۴ به شهادت رسید. پیکر مطهرش بعد از تشییع در گلزار شهدای دامغان آرام گرفت.
“راهش جاوید باد”
وصیت نامه شهید
به نام او كه دلها پروانه اوست
مادر ره عشق نقض پيمان نكنيم
گر جان طلبد دريغ از جان نكنيم
دنيا اگر از يزيديان پر گردد
ما پشت به سالار شهيدان نكنيم
اگر گردم شهيد را ميهن
بماند تا قيامت شهرت من
چه حفظ ملك دين از واجبات است
نبايد پس دمي غافل نشستن
با سلام و درود بر مهدي موعد منجي عالم وهدايت كننده بشر و نايب بر حقش رهبر مستضعفين جهان و بتشكن زمان خميني.
و با سلام و درود بر تمامي رزمندگان اسلام در جبهههاي حق عليه باطل و به اميد پيروزي هر چه سريعتر رزمندگان.
از خداوند بزرگ سپاسگزارم كه تا اينجا به من قدرت و نيرو داد و توانستم خود را به حدي برسانم كه از اين نعمتها به خوبي استفاده نمايم و توانائي داد تا چند كلمهاي به عنوان وصيت براي خانواده پدر و مادر و خواهر و برادرم و زن و فرزند مهربان خود بنويسم.
ميروم به جبهه حق عليه باطل تا فرياد حق طلبانه اين ملت مظلوم را با رگبار گلوله در گوش اين كافران بعثي اين منافقين اين خونخواران و جنايتكاران و آن اربابان به اصطلاح ابرقدرتش برسانم.
ميرويم تا خط سرخ شهادت را رنگينتر كنم {يا غياث المستغيثين يا حبيب القلوب الصادقين ويا اله العالمين}
اي صاحب اختيار مؤمنان اي نهايت آرزوي عارفان اي فريادرس فريادخواهان اي محبوب دلها و اي خداي جهانيان گواه باش كه در اين دنيا به ظاهر در تنهائي زيستم ولي تو را بهترين دوستها عشقها و آمالها يافتم پس مرا به سوي خودت فرا خوان.
خدايا شاهد باش كه از تمام مظاهر مادي و از تمام عشقهاي دنيوي دل بريدم تا به تو بپيوندم. خدايا شاهد باش به عشق تو و در راه تو حركت كردم و اينك فقط رسيدن به تو را انتظار دارم.
بارالها من خواهان شهادتم اما نه به آن معني كه از دنيا و زندگي خسته شدم بلكه ميخواهم با رنج كشيدن در راه تو و ريختن خونم به خاطر تو ذرهاي از گناهانم پاك گردد.
پدرومادر عزيزم خواهران وبرادران مهربانم من براي شما فرزند خوبي نبودم و از شما تقاضا ميكنم كه مرا حلال كنيد و تو خواهرم با حجابت هم چون زينب پيرو خون حسين(ع) باش و تو برادرم با رفتن به نمازهاي جماعت و مبارزه كردن با نفس خود اسلام را ياري و مرا خوشحال ميكني.
و از دعا كردن به جان تمام رزمندگان و دعا كردن به جان امام يادتان نرود.
و تو همسرم در همه حال و در همه جا به ياد خدا باش و فرزندم را طوري تربيت كن كه بعدها يك فرد مفيدي براي جامعه باشد و از تو ميخواهم كه تمامي بدیهايم را زير پا بگذاري و مرا حلال كني. اما اي دوستان و همرزمان هرچند كه دوست و همرزم خوبي براي شما نبودم ولي از شما عاجزانه تقاضا ميكنم كه ملت رنج ديده و محروم ايران را هرگز فراموش نكنيد.
چرا كه ما امروز به اين ملت محروم مديون هستيم و بايد بجنگيم و بميريم تا انشاءا... پيروز شويم و اينگونه مردن براي ما افتخار است به اميد هر چه زودتر ظهور حضرت مهدي(عج) و به اميد پيروزي تمامي رزمندگان و با گسترش انقلاب اسلامي ايران به تمامي جهان با همگي شما خداحافظي ميكنم.