جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید قدیر کالیوه

فرازی از وصیت نامه:
شهید قدیر کالیوه

 

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :قدیر کالیوه
نام پدر :ابراهیم
تاریخ تولد :۱۳۴۷/۰۲/۰۵
محل تولد :روستای تویه رودبار دامغان
شغل :کارگر
وضعیت تاهل :مجرد
مسئولیت :تک تيرانداز
سن :۲۰ سال
خانواده چند شهید :یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۷/۰۳/۲۸
محل شهادت :مریوان
نام عملیات :کمین دشمن
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت گلوله تانک

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :تویه رودبار
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای تویه رودبار

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

آن روز که چشم در چشم دوختند، قلب‌‌های‌شان با نور ایمان درخشان بود. نجابت و صمیمیت در چهرۀ آن دو موج می‌‌زد. در خانه باصفای دلدادگی‌شان به‌‌زودی فرزندی متولد می‌‌شد. در دومین ماه بهار و پنجمین روز آن در سال چهل‌‌وهفت خورشیدی، صدای شکرگزاری‌شان تا آسمان پیچید.
نامش را قدیر گذاشتند. تویه‌‌رودبار آبادی‌شان بود. آقا ابراهیم دامداری بود که به کارگری در شرکت راه‌‌آهن نیز مشغول بود. روزهایی که قدیر قد می‌‌کشید و بزرگ می‌‌شد، بیماری مادر نیز شدت می‌‌یافت و ضعیف و ناتوان‌‌تر می‌شد.


تحصیلات دوره ابتدایی را در روستای مجاور چهارده (دیباج فعلی) گذراند. اوقات بیکاری در کنار پدر کار می‌‌کرد و کمترین آن بردن گوسفندان به صحرا. قدیر دوازده‌‌ساله بود که چند خواهر و برادر دیگر به جمع‌شان اضافه شده بود. خانواده مهربان و صمیمی آقا ابراهیم، برای همیشه دستان گرم و عاشق مادر را از دست داد. قدیر برای همیشه با نگاه مهربان مادر خداحافظی کرد.
حالا قدیر مانده بود و نگاه‌‌های پر از تنهایی خواهران و برادران. پدری که نزدیک بود رنج تنهایی او را نیز از پای درآورد. قدیر به علت بروز مشکلات فراوان روزها به امور خانه و خانواده‌‌اش می‌‌رسید و بعدازظهر با آمدن پدر، درس می‌‌خواند. یادگار فراق مادر سردردی بود که قدیر را همراهی می‌‌کرد. آن‌‌قدر سردردهای او شدت یافته بود که مانع از ادامه تحصیلش شد. سال اول راهنمایی ترک تحصیل کرد.
کارگری، چوپانی، دست فروشی، کارهایی بود که قدیر در کنار پدر انجام می‌‌داد تا هرچند اندک به اقتصاد خانواده کمک کند.
خدای قدیر او را در مسیر رنج قرار داد تا هر قطره از دردی که نصیبش می‌‌کرد، قدمی باشد برای رسیدن به خالقش. قدیر در مواجهه با آن‌‌همه مشکلات صبوریش را با یاد خدا در سکوت فریاد می‌‌زد. مهربانی‌‌اش آرام‌‌بخش همه اعضا خانواده بود حتی پدر.
بعد از پیروزی انقلاب و تشکیل جهاد سازندگی او شانزده سال داشت. با وجود تمام مشکلات در دو مرحله از طریق جهاد سازندگی به مناطق جنگی اعزام شد. درنهایت در سن نوزده‌‌سالگی، خود را برای خدمت سربازی آماده کرد. فرصت جهاد در راه خدا را مغتنم شمرد و به منطقه مریوان اعزام شد.
دوره آموزشی را در شاهرود گذرانده بود. خردادماه موسیان شاهد رنج و تنهایی و بی‌‌تعلقی قدیر بود. در بیست‌‌وهشتم خردادماه سال شصت‌‌وهفت در مریوان براثر اصابت تیر مستقیم، به شهادت در راه‌‌ حق رسید. قدیر مزد رنج‌‌هایی را که دنیا بر او تحمیل کرده بود، با بهترین مرگ به دست آورد. روستای تویه‌‌رودبار آغوش گرمش را بر روی جسم رنج‌‌کشیده قدیر گشود.


“راهش جاوید باد”

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.