مرگ ما دست خداست و هرگونه كه خواسته باشد ما را به سوي خودش باز ميگرداند پس بهتر كه در بستر نميريم و در راه خودش و به سوي خودش برويم و چه بهتر كه سعادتمند و روسفيد به پيش خدا بازگرديم.
ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...
مشخصات فردی
نام و نام خانوادگی :علی صادقی
نام پدر :علی نقی
تاریخ تولد :۱۳۴۷/۰۳/۱۰
محل تولد :روستای قدرت آباد دامغان
شغل :کارگر نجاری
وضعیت تاهل :مجرد
مسئولیت :تک تیرانداز
سن :۱۷ سال
خانواده چند شهید :یک شهید
شناسنامه شهادت
تاریخ شهادت :۱۳۶۴/۰۴/۱۵
محل شهادت :مهران
نام عملیات :پدافندی
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت تیر به ران
شناسنامه تدفین
کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :قدرت آباد
تاریخ تدفین :
گلزار :گلزار شهدای روستای قدرت آباد
نقشه محل تدفین
زندگی نامه شهید
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
روستای قدرتآباد به یاد داشت که نوجوان هفدهسالهای که جنازهاش بر روی دستها تشییع میشود، فرزند علینقی است که در سال هزاروسیصدوچهلوهفت به دنیا آمد. پدربزرگ اسمش را علی گذاشت.
علی هم درس میخواند و هم در کار کشاورزی به پدرش کمک میکرد. آب و نان به صحرا میبرد. علفچینی میکرد. هیزم میآورد و…
تا سوم راهنمایی تحصیل کرد که شوروشوق جبههرفتن، مسیر درسش را تغییر داد. رفت به مدرسه عشق در جبهه مهران. نودودو روز در مدرسه عشق بود که نمره قبولیاش را در پانزدهم تیر شصتوچهار گرفت. پیکر شهید علی صادقی در گلزار شهدای قدرتآباد دامغان به خاک سپرده شد.
“راهش جاوید باد”
وصیت نامه شهید
بسم ا... الرحمن الرحيم
با نامالله پاسدار حرمت خون شهيدان و با سلام به حضرت مهدي(عج) مولا و ياور رزمندگان اسلام و با سلام بر نايب بر حقش پير جماران اين قلب تپنده مردم ايران، اين راه نشان دهنده راه روندگان
و با سلام به روان پاك شهيدان، شهيداني كه پيكر آنان به خون غلطيده ولي روح آنها زنده در بين ما و شما پرواز ميكند. شهيداني كه با خون خود درخت اسلام را در ايران آبياري كرده اند.
وصيتنامه خود را چون واجب است شروع ميكنم. مادر مهربانم اگر من به فيض شهادت نائل آمدم و خدا مرا طلبيد هر چند ميدانم براي تو خيلي سخت است اما براي من گريه مكن چون گريه كردن تو و امثال تو باعث خوشحالي دشمن ميشود.
مرگ ما دست خداست و هرگونه كه خواسته باشد ما را به سوي خودش باز ميگرداند پس بهتر كه در بستر نميريم و در راه خودش و به سوي خودش برويم و چه بهتر كه سعادتمند و روسفيد به پيش خدا بازگرديم.
مادرم هرچند كه ميدانم حق مادري بر گردن ما داري اميدوارم كه مرا ببخشي و سختيهايي كه درباره من كشيدي انشاءالله تو اجرش را از خدا بگيري اگر خواسته باشي حساب كني اگر يك نفر از ما شهيد شويم سهم خمس ما رد نشده است يعني ما هفت نفر برادر و خواهر هستيم در حالي كه هر پنج نفر يكي خمس دارد پس بنابراين از دست من و اين كه اگر شهيد شدم ناراحت مشو.
و تو اي پدر بزرگوارم تو در طول عمر من به من ضرر و زياني نرساندي بلكه بر گردن من حق زيادي داري و از تو خواهش ميكنم كه مرا ببخشي تا مورد رحمت خداوند قرار گيرم.
اي پدر گرامي از تو ميخواهم كه در حق من دعا كني و سختيهايي كه براي من كشيدي تا به اين سن برسم اما چاره چيست يا بايد به جبهه برويم و يا بايد جبهه به پيش ما بيايد از اين دو يكي را انتخاب كنيد، با رفتن ما به جبههها ديگر دشمن نميتواند به ناموس ما تجاوز كند و با جنگيدن رزمندگان اسلام شما و ديگر مردم در پشت جبهه آسوده خواهيد بود سپس مرا بايد ببخشيد كه بخشش تو مرا در آخرت سر افراز خواهد كرد.
و به شما برادران و خواهران بايد عرض كنم كه هميشه تابع گفته امام باشيد و هر چه ميتوانيد به اسلام خدمت كنيد و اگر من در خانه بياحترامي به شما كردهام ميبخشيد و از شما پدر و مادر ميخواهم كه طلب آمرزش مرا از تمامي اهالي قريه روستاي قدرتآباد و دوستان خواسته باشيد تا بلكه با رضايت ايشان شهادت ما مورد رضاي خدا قرار گيرد.
از شما پدر و مادر گرامي و برادران و خواهران ميخواهم كه در هيچ وقت جبهه را فراموش نكرده و از ياد خدا غافل نشويد كه غافل شدن از ياد خدا باعث ميشود كه شما را شيطان وسوسه كند و به راه ديگري غير از راه خدا رفته و در آخرت رستگار نشويد. پس اميدوارم كه به ياري خداوند و به ياد خدا در كارهايتان موفق و مؤيد بوده.
و باز هم به تو اي مادر گرامي اگر بدن مرا قطعه قطعه آوردند به ياد حسينبن علي(ع) بيافتي كه بدنش را قطعه قطعه كردند و اگر جسم مرا براي تو سالم آورند بايد شجاعانه به خاك بسپاري كه همچو مرا داماد كردهاي.