اي خواهرانم از شما ميخواهم كه مانند حضرت زينب صبور باشيد درباره مسايل و از خط ولايت خارج نشويد و در تمام مجالس جمعي كه باعث خشنودي خداوند ميشود شركت كنيد و از مطالب آنها درس بگيريد و آنها را به كار گيريد.
ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...
مشخصات فردی
نام و نام خانوادگی :علی رضی آبادی
نام پدر :محمدقلی
تاریخ تولد :۱۳۴۵/۰۸/۱۳
محل تولد :دامغان
شغل :محصل
وضعیت تاهل :مجرد
مسئولیت :تک تیرانداز
سن :۱۸ سال
خانواده چند شهید :یک شهید
شناسنامه شهادت
تاریخ شهادت :۱۳۶۳/۱۲/۲۴
محل شهادت :شرق دجله
نام عملیات :بدر
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش به صورت
شناسنامه تدفین
کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :
تاریخ تدفین :
گلزار :گلزار شهدای دامغان
نقشه محل تدفین
زندگی نامه شهید
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
پاییز دلبسته مهر توست. هنوز بوی بهار میآید از کوچهای که تو در آن سر در آوردی. سیزدهم آبانماه هزاروسیصدوچهلوپنج، زادروز شکفتن گل رویت در دامن پاک فاطمهخانم و جایگرفتن در آغوش پر مهر آقا محمدقلی است.
علی در شهرستان دامغان به دنیا آمد. کودکیاش در سایهسار مهر و محبت پدر و مادر متدینش طی شد. دوران پر شور نوجوانیاش به شور و شیدایی انقلاب گره خورد.
در سال شصتوسه دوران تحصیل را در مدارس شبانه گذراند. روزها کارگری میکرد تا از نظر مالی پشتوانه کوچکی برای خانواده باشد؛ اما عشق به میهن و دفاع از مرزهای کشور سرآمد همه کارهایش بود. پس باید به جبهه میرفت.
به بسیج و لباس بسیج عشق میورزید. حتی زمان سربازی حاضر نشد با عنوانی غیر از عنوان بسیجی وارد جبهه شود.
قبل از اعزام در کلاسهای آموزشی و آمادگی دفاعی شرکت کرد و به کردستان اعزام شد و از آنجا به جبهههای جنوب.
بیستوچهارم اسفندماه سال شصتوسه در عملیات بدر با همان لباس بسیجی به دیدار حق شتافت. پیکر پاکش در گلزار شهدای دامغان به خاک سپرده شد.
“راهش جاوید باد”
وصیت نامه شهید
بسم الله الرحمن الرحيم
« ان الله اشتري من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه يقاتلون في سبيل الله فيقتلون و
يقتلون وعدا عليه حقا في التوريه و النجيل و القران و من اوفي بعه من الله فستبشروا ببيعكم الذين
بايعتم به و ذلك هو الفوز العظيم»
(توبه 110)
خدا جان و مال اهل ايمان را به بهاي بهشت خريداري كرده آنها در راه خدا جهاد ميكنند كه دشمنان دين را به قتل رسانند و يا خود كشته شوند اين وعده قطعي است بر خدا و عهديست كه در (سه دفتر آسماني) تورات و انجيل و قرآن ياد فرموده و از خدا باوفاتر به عهد كيست؟ اي اهل ايمان شما به خود در اين معامله بشارت دهيد كه اين معاهده با خدا به حقيقت سعادت و فيروز بزرگي است.
« و مالكم لا تقاتلون في سبيل الله و المستضعفين من الرجال » (نساء)
چرا با مال و جانتان درراه خدا دفاع نميكنيد؟ در حالي كه خود قرآن ميفرمايد: «بايد براي نجات محرومين و آن كساني كه زير ظلم و ستم جباران تاريخ مي باشند دفاع كنيد» پس مسئوليت ما سنگين است.
با سلام و درود فراوان به امام زمان(عج) كه نجات دهنده محرومان و مستضعفان جهان هست و با درود فراوان به نايب برحقش كه باعث افتخار مسلمين است و با سلام و درود به ياران باوفاي او و رزمندگان جان بر كف كه در هر صحنه ايثار و گذشت همه آنها آماده پيكارند و با سلام به شهدا و خانوادههاي آنها كه خداوند به ايشان صبر و اجر عظيم عنايت فرمايد و با درود به مجروحين و معلولين كه از خداوند خواهانم كه به آنها شفاي عاجل عنايت فرمايد و با سلام به اسرا كه خداوند را به زنداني بغداد (امام موسي بن جعفر) قسم ميدهيم كه آنها را آزاد گرداند از چنگال ستمكاران تجاوزگر.
و با سلام به ملت زجرديده و شهيدپرور كه هميشه در هر صحنه كه اسلام احتياج داشته است جان و مال خود را فداي اسلام كردند و ميكنند كه خداوند آنها را ياري فرمايد.
اين حقير علي رضيآبادي فرزند محمدقلي رضيآبادي و از خانوادهاي مستضعف كه پدرم كارگر شهرسازي ذوب آهن است و اين حقير پسر بزرگ اين خانواده هستم.
اي مردم من از روي آگاهي كامل عازم به جبهه شدم چون كه اين راه را شناختم كه اين راه همين راهي است كه هابيل در اول زيست انسان در زمين دنبال اين راه رفت و بعد و بعد پيامبران و ائمه اطهار و مجتهدين و خلاصه رسيد به ما و ما اين راه را ادامه ميدهيم و از خداوند متعال بهشت نميخواهم كه جانم را به او هديه كنم و فقط از او پيروزي اسلام را در كل جهان ميخواهم و جانم را ميدهم به اميد پيروزي ايران و فتح كربلا و نجف.
از نظر پيام كه براي شما ملت عزيزم بدهم، اين حقير خيلي كوچكتر از آن است كه خواسته باشم براي شما پيام دهم و چند تذكر است كه آن كه امام و مرجع تقليد را تنها نگذاريد و گوش به فرمان او باشيد تلاشتان در جهت بازسازي كشور كه قبلا ادامه ميداديد حال هم ادامه دهيد و مواظب اين منافقين باشيد كه البته هستيد هر چند حالا چيزي از آنها باقي نمانده است، كه آن هم كارشان شده شايع پراكني درباره مسايل و شما موقعيت آنها را افشا ميكنيد.
و اين حقير دانشآموز كلاس سوم راهنمايي شهيد هاشمينژاد بودم و براي دانشآموزان عزيز هم چند سخن ميگويم. برادران دانشآموز عزيز و حزباللهي كه در هر صحنه حاضر بوديد بكوشيد و درستان را خوب بخوانيد و فرصت را غنيمت بشماريد.
انشاءالله كه اين جنگ خاتمه آن پيروزي اسلام باشد البته بعد از آن هم جهاد وجود دارد چون كه اسلام دشمن فراواني دارد براي اين كه ميخواهد حقانيت را به اثبات برساند. اي دانش آموزان عزيز به خاطر بسپاريد كه نه درس خواندن موجب ميشود كه مزاحم رفتن به جبهه باشد و نه جبهه رفتن مزاحم درس خواندن ما مي شود و بايد در هر دو سنگر تلاش كنيد و هيچ واهمهاي نداشته باشيد كه خداوند متعال پشتيبان تمام يارانش و مخلصين درگاهش است و در كارهايتان صبور و مقاوم باشيد همچون مولايتان حضرت علي(ع) ديگر عرضي ندارم اي آيندهسازان انقلاب.
براي خانوادهام به خصوص مادرم، تو اي مادر عزيزم هر زماني كه شهيد ميآوردن چه در شهر و چه براي روستا شما در آن مراسم شركت ميكرديد و گريه زياد براي آنها ميكرديد؛ اما مادرم مبادا براي من گريه كنيد يا قطرهاي اشك بريزيد چون كه من نمردهام بلكه زندهام و كسي كه زنده است برايش گريستن وجود ندارد و دليل ديگر اينكه منافقين كه دشمنان اسلام هستند اگر تو را در اين حال ببينند خوشحال ميشوند و بدان اي مادر و اي پدر عزيز من و اي (خانواده من) اين امتحان است و انشاءالله كه از اين امتحان خوب درآييد.
و اما براي برادرانم كه نمازشان را اول وقت بخوانند و در گروههاي مقاومت محلها شركت كنند و از نظر معنوي آموزش ببينند و مانند علياصغرها و علياكبرها وارد ميدان شويد و راه من را ادامه دهيد و اسلحهام را كه از دست من افتاده برداريد.
اي خواهرانم از شما ميخواهم كه مانند حضرت زينب صبور باشيد درباره مسايل و از خط ولايت خارج نشويد و در تمام مجالس جمعي كه باعث خشنودي خداوند ميشود شركت كنيد و از مطالب آنها درس بگيريد و آنها را به كار گيريد.
و در آخر ، پدر عزيزم همچون كه يك كارگر ساده و با ايماني بودهايد، باشيد و به مسايل دنيايي فكر نكنيد و اگر خطايي و نافرماني از من ديدهايد مرا حلال كنيد و از كليه كساني كه مرا ميشناسند اگر خطايي ديدهايد حلالم كنيد. خداحافظ
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار ـ به اميد پيروزي اسلام