جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید علیرضا مقدسی

فرازی از وصیت نامه:
شهید علیرضا مقدسی

حمد و سپاس شایسته خدای مهربانی است که انسان را آفرید و انبیا را واسطه هدایت بندگان خود گردانید و سلام بر خاتم انبیا و علی مرتضی و خاندان او. آن سروران یا نثار خون خود راه اسلام و صراط مستقیم به ما آموختند که راه کمال از کجاست و خدایی شدن به چه طریق است و مبداء کجاست و مقصد کجاست؟ دنیا چیست؟ هدف از خلقت انسان چیست؟

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :علیرضا مقدسی
نام پدر :محمدحسین
تاریخ تولد :۱۳۴۲/۰۵/۲۰
محل تولد :روستای غنی آباد دامغان
شغل :پاسدار
وضعیت تاهل :متاهل
مسئولیت :معاون گروهان پیاده
سن :۲۲ سال
خانواده چند شهید :یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۴/۱۱/۲۱
محل شهادت :اروندرود
نام عملیات :والفجر ۸
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش به سر

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :غنی آباد
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای روستای غنی آباد

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

بیستم مرداد سال چهل‌‌ودو در روستای غنی‌آباد دامغان به دنیا آمد. هم‌‌زمان با سیزدهم رجب بود. نامش را علیرضا گذاشتند. فرزند ششم خانواده بود. چهار برادر و دو خواهر دیگر هم دارد. پدرش محمدحسین کشاورز بود و باغدار. وضع مالی‌اش مساعد بود.

بزرگ‌‌تر که شد مادر او را با خود به جلسه‌های قرآن می‌برد؛ پدر هم به نماز جماعت. ابتدایی‌اش را خواند. همراه برادرش به گرگان و از آنجا به اهواز رفت. در کنار برادر ماند و کار کرد. با پیروزی انقلاب به دامغان برگشت. عضو پایگاه بسیج شد. کردستان که ناآرام شد، از طرف بسیج به آنجا رفت. بعد چند ماه آمد. با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در تعاون آنجا مشغول به کار شد. با کمک دوستانش در سپاه، کلاس‌های آموزشی مختلف در مسجد روستایشان برگزار کرد.

همان سال‌ها با دختر عمویش ازدواج کرد. وسایل زندگی‌اش مختصر بود و ساده. برای زندگی به دامغان رفت. ازدواج هم نتوانست او را پای‌‌بند کند. به جبهه اعزام شد و بیشتر وقتش را آنجا بود. در عملیات‌هایی چون رمضان، بدر، والفجر ۸ تک‌‌تیرانداز، معاون گروهان و اطلاعات و عملیات گردان از جمله مسؤولیت‌های او بود.

در یکی از اعزام‌ها، پایش مجروح شد. سرپایی مداوایش کردند. خوشحال بود که باز می‌تواند در جبهه بماند. زیاد مرخصی نمی‌آمد. در همان مدت هم به خانواده‌های رزمنده‌ها سر می‌زد و نیازهای آن‌‌ها را برآورده می‌کرد.

سال شصت‌‌وسه پسرش به دنیا آمد. فرزند بیمارش را بسیار دوست می‌داشت و تولد محمد را آزمایش الهی می‌دانست. به‌‌تدریج با شهادت دوستان و آشنایان، علیرضا دل‌‌تنگی‌اش را نشان می‌داد. گاهی اوقات در جمع خانواده هم به زبان می‌آورد که طاقت دوریشان را ندارد و او هم شهید می‌شود.

دی سال هزاروسیصدوشصت‌‌وچهار اعزام شد. عملیات والفجر ۸ در جزیره ام‌الرصاص بود و علیرضا معاون گروهان. به گفته دوستان خود می‌دانسته در این عملیات شهید می‌شود. با برخورد ترکش به سر و کمرش در بیست‌‌ویک بهمن همان سال شهید شد.

پس از هفت روز، پیکرش را به دامغان آوردند. سخنرانی نماینده وقت شهر دامغان، شهید سیدحسن شاهچراغی تصویری به‌‌یادماندنی از تشییع پیکر او در ذهن‌ها به یادگار گذاشته است. با رفتن به مزارش می‌توان در گلزار شهدای روستای غنی‌آباد دامغان، دل را صفا داد.

 

“راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

یا ایها الذین امنوا اذکم علی تجارة حنیکم من عذاب الیم. تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله باموالکم و انفسکم ذلکم خیرة لکم ان کنتم تعلمون

ای اهل ایمان آیا شما را به سودمند که شما را از عذاب دردناک آخرت نجات بخشد کنم آن که به خدا و رسول ایمان آورید و به مال و جان و راه خدا جهاد کنید این کار از هر تجارت اگر دانا باشید برای شما بهتر است.

حمد و سپاس شایسته خدای مهربانی است که انسان را آفرید و انبیا را واسطه هدایت بندگان خود گردانید و سلام بر خاتم انبیا و علی مرتضی و خاندان او. آن سروران یا نثار خون خود راه اسلام و صراط مستقیم به ما آموختند که راه کمال از کجاست و خدایی شدن به چه طریق است و مبدا کجاست و مقصد کجاست؟ دنیا چیست؟ هدف از خلقت انسان چیست؟ با در دست داشتن کتابی بزرگ یعنی قرآن کریم حال که پس از چندین سال با خون‌های فراوان از علمای بزرگ گرفتم تا شهدایی دیگر در 15 خرداد و غیره‌ها اسلام عزیز با رهبری امام با راهنمایی‌شان به دست ما با هم به عنوان یک مسلمان بر خود وظیفه دیدم که از اسلام دفاع کنم.

هم اکنون که ابر جنایتکاران جهان و مخالفان آزادی کوبندگان کلمه‌ی حق بر کشور ما یورش بردن آن‌ها تنها مقصدشان اسلام ماست و همه حق جویان عالم سر در راهی می‌دهند که اسلام زنده است و از آن، با خون که بزرگ‌ترین چیز برای انسان است وفا می‌کنند.

اکنون که جهان استکبار می‌بیند که همین اسلام اندیشان و آزادگان جهان و پویندگان راه حق بر دادگان کلام توحید در هر نقطه ای که هستند چه لبنان چه پاکستان و چه افغانستان و دیگر جهان و در زندان‌ها در هر جا و مکانی که هستند آن قول‌های تو خالی را استیزاء گرفته‌اند و آن‌ها را مستقر می‌دانند ما هم که یک مسلمان و به ویژه شیعه علی(ع) و امت رسول گرامی یعنی محمد عبدالله صلی اله علیه و السلام و باز هم به ویژه ایران دارای رهبری آگاه در همه‌ی مسائل تا پای خون با نثار جان تا پای اسلام تحقیر شده است اسلام حقیقی که ما شعار آن را می‌دهیم تو خالی نیست.

اگر خداوند توفیق شهادت به ما عنایت کرد به مردم ایران این وصیت را دارم که امام امت رهبر سالار این دگرگونی است و اکنون پرچم دار ولایت است تنها نگذارید گرچه به خداست هدفش خداست ولی بر شما مردم غیور است که دین او حمایت کنید و هیچ وقت صحنه را خالی نکنید و حتی به برادرانم میگویم گوش به فرامین امام باشید و پشتیبان ولایت در هر حال.

وصیتی به پدر و مادرم گرچه زحمت زیادی این من کشیده‌اید و من برای شما فرزند خوبی نبوده ام ولی مرا بخشید وصیت دیگر به همسر فرزندمان را خوب تربیت کنی که در آینده برای اسلام مفید باشد. خدایی نخواسته یک وقت دور از امر ولایت نشود. در آخر امام را یاری کنید به نفع شما است و در همه وقت او را دعا کنید و شکر نعمت.

والسلام علی مقدسی 1364/11/07

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.