شهید سید محمد علی طباطبایی
فرازی از وصیت نامه:
شهید سید محمدعلی طباطبایی
برادران و خواهران گرامي امروز روزيست كه ما بايد امتحان پس بدهيم امروز روزيست كه بايد نشان بدهيم كه همراه حسين(ع) و براي اهداف حسين(ع) كه همان وحي الهي است از آن پاسداري كنيم نبايد مثل منافقان دورو باشيم كه اسلام از اين منافقان دورو از زمان حضرت ختمي مرتبت تا اين زمان دارد از اينها لطمه ميخورد كه از يك طرف ميآيند ميگويند ما مسلمان هستيم ولي از طرف ديگر به اسلام لطمه وارد مينمايند كه انشاءالله خداوند ريشه اين منافقان دورو را قطع كند.
مشخصات فردی
نام و نام خانوادگی :سید محمدعلی طباطبایی
نام پدر :سید رضا
تاریخ تولد :۱۳۴۵/۰۷/۰۸
محل تولد :دامغان
شغل :بنا
وضعیت تاهل :مجرد
مسئولیت :تک تیرانداز
سن :۲۱ سال
خانواده چند شهید :یک شهید
شناسنامه شهادت
تاریخ شهادت :۱۳۶۶/۱۲/۲۴
محل شهادت :ماووت
نام عملیات :بیت المقدس ۳
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش به سر
شناسنامه تدفین
کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :
تاریخ تدفین :
گلزار :گلزار شهدای دامغان
زندگی نامه شهید
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
در هشتمین روز پاییز خواب تعبیرشده مادر در سرخترین روزهایی که شیعیان قصه قوم بیوفایان را مرور میکردند چشم گشود. نامش را محمدعلی گذاشتند تا در ماه محرم در مسیر سرخ مولایش گام نهد.محمدعلی از همان کودکی با نجوای ذکر مادر، بزرگ شد و بر سجاده شکر پدر، توکل، ایمان و عشق به آلپیامبر علیهمالسلام را در وجود خود ذخیره نمود.
با آخرین نفسهای گرم پدر وداع کرد و جوانمردی شد برای مبارزه با سختیهای زندگی در کنار مادر. تا سوم راهنمایی را در زادگاهش دامغان درس خواند. به کار بنایی و سیمانکاری مشغول بود. مسجد محل حالا جوان مؤمن دیگری را در خود میدید.در نماز جماعت و دعای توسل و کمیل گوی سبقت را از همگان ربوده بود.
پس از پیروزی انقلاب یک بسیجی مخلص هم شده بود. سال شصتوسه از فعالان بسیج به شمار میآمد و سربازیاش را در تهران گذارند.
آنجا نیز بهعنوان پیشنماز میشناختندش. هنوز دو هفته بعد از پایان خدمت سربازیاش راهی میدان مبارزه شد.
عاشق ورزش بود. سید در رشته تکواندو هم حرف برای گفتن داشت؛ اما شوق حضور در میدان مبارزه سبب شد تا از رشته موردعلاقهاش دست بکشد. او و یارانش کمکهای مردمی را برای دوستان خود در جبهه جمعآوری میکردند.
سال شصتوشش به غرب اعزام شد. منطقه ماووت قرارگاه محمدعلی بود برای دیدار. در بیستوچهارم اسفند زمانی که گلوله به سرش اصابت کرد، آرام و تکبیرگوی مثل همیشه در دستان فرشتگان جای گرفت و خداوند این مکبر خوشصدا را مشتاقانه در آغوش خود جای داد. پیکر پاکش در فردوس رضای شهرمان آرمیده است.
“راهش جاوید باد”
وصیت نامه شهید
بسم ا... الرحمن الرحي
ولاتحسبن الذين قتلوا في سبيل ا... امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون .
مپنداريد آنها كه در راه خدا كشته شدند مردهاند نه بلكه زندهاند و نزد خدايشان روزي ميخورند.
به نام آن كسي كه من را خلق كرد و به من عقل و چشم و گوش داد كه با عقل كه به من داده فكر كنم و با چشم ببينم و با گوش بشنوم و عمل كنم چيزهايي را شنيدم و ديدم و حال آن را به مرحله عمل رساندم و حال ميخواهم بگويم كه اي آمريكا اگر با دسيسههايت ما جوانان ايران را قطعه قطعه كني باز خونمان موج ميشود و ميگويد مرگ بر آمريكا و اگر زنده بمانيم باز هم از اماممان دست برنميداريم و تا آخرين نفس و آخرين قطره خونمان ميجنگيم و از امام عزيز و گراميمان و اسلام حمايت و حراست ميكنيم.
برادران و خواهران گرامي امروز روزيست كه ما بايد امتحان پس بدهيم امروز روزيست كه بايد نشان بدهيم كه همراه حسين(ع) و براي اهداف حسين(ع) كه همان وحي الهي است از آن پاسداري كنيم نبايد مثل منافقان دورو باشيم كه اسلام از اين منافقان دورو از زمان حضرت ختمي مرتبت تا اين زمان دارد از اينها لطمه ميخورد كه از يك طرف ميآيند ميگويند ما مسلمان هستيم ولي از طرف ديگر به اسلام لطمه وارد مينمايند كه انشاءالله خداوند ريشه اين منافقان دورو را قطع كند.
اي حسين(ع) جان اگر ما در صحراي كربلا نبوديم تو را ياري كنيم و حالا براي آزاد كردن قبر مطهرت از دست دژخيم كافر تا آخرين نفس ميجنگيم و از كشته شدن در راه تو باكي نداريم اين زمان يك زمان حساس و پرشور است كه جوانهاي امروزي همه چيز را رها كرده لذتهاي دنيوي را رها كرده و به دنبال شهادت ميروند.
خانوادههاي عزيز از شما تقاضا ميكنم كه جلوي فرزندانتان را نگيريد كه آنها راه خودشان را پيدا كردند كه همان راه حسين(ع) است.
و پس مادر عزيز اميدوارم من را حلال كني مادر عزيزم ميدانم كه دوست داشتي من را داماد كني ولي دامادي من آن روزيست كه اسلام پيروز شود.
مادر عزيز روز شهادتم هرگز گريه نكن اگر خواستي گريه كني به ياد مصائب اباعبدالحسین گریه كن كه مظلومانه او را به شهادت رسانيدند.
مادر لباس دامادي مرا سر خاكم بياور كه من داماد شدم روز شهادت حنا ببنديد كه من داماد شدم. مادر عزيز خواهرها و برادرهاي عزيزم من را حلال كنيد. ديگر به عرايضم خاتمه ميدهم.
« قال المعصوم: القتل لنا عاده و كرامت شهاده.»
مرگ در راه خدا عادت ماست و كرامت در شهادت ماست.
سيد محمدعلي طباطبایي