اي پدر گرامي واي مادر مهربانم كه شب و روز نخفتهايد و مرا به سختي بزرگ كردهايد از شما ميخواهم دعاي خير درباره من بكنيد اگر از من ناراحتي ديديد مرا در درگاه خدا اذيت نكنيد و من را عفو كنيد پدر جان مرگ پيش پا است انتظار از خدا بايد داشت.
ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...
مشخصات فردی
نام و نام خانوادگی :رحمت الله حاجی عیدی
نام پدر :سلطان علی
تاریخ تولد :۱۳۴۴/۰۱/۰۵
محل تولد :روستای زردوان دامغان
شغل :کارگر
وضعیت تاهل :متاهل
مسئولیت :تک تیرانداز
سن :۲۰ سال
خانواده چند شهید :یک شهید
شناسنامه شهادت
تاریخ شهادت :۱۳۶۴/۰۵/۲۴
محل شهادت :پیرانشهر
نام عملیات :پدافندی
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش مین
شناسنامه تدفین
کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :زردوان
تاریخ تدفین :
گلزار :گلزار شهدای دیباج
نقشه محل تدفین
زندگی نامه شهید
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
در سال هزاروسیصدوچهلوچهار در روستای زردوان چهارده (شهر دیباج) کودکی پا به عرصه زندگی نهاد که در فراسوی زمانی نه چندان دور شمع تاریخ شد تا چراغ خانه سلطانعلی برای همیشه روشن بماند. سلطانعلی عقیده داشت تولد این فرزند نشانۀ رحمت خداست. پس او را رحمتالله نامید.
پدر و مادر در آغوش مهربان خویش او را با عشق بزرگ کردند و تا چندین سال او تنها فرزند خانواده بود. دوران ابتدایی را در روستای زردوان به پایان رساند. برای ادامه تحصیل به شهر دامغان رفت. تا اول دبیرستان درس را خواند که جنگ شروع شد.
با این که سنوسالی نداشت، چند بار بهطور داوطلبانه به جبهه رفت. در هفدهسالگی ازدواج کرد و به شغل کاشیکاری مشغول شد. بهراستی رحمتالله بود. عاشقی را خوب آموخته بود. به وطن، به پدر و مادر عشق میورزید و خیلی به آنها احترام میگذاشت. با خانواده و همسرش هم بینهایت مهربان بود.
به نماز اول وقت اهمیت میداد. سرشار از شور و عشق و حماسه نسبت به میهنش بود. به خدمت سربازی رفت و سرانجام در بیستوچهارم مردادماه سال هزاروسیصدوشصتوچهار در منطقه قلموت پیرانشهر بر اثر برخورد با مین دروازۀ بهشت رحمت الهی بر رویش باز شد و در جوار حضرت حق برای همیشه آرام گرفت و در زردوان دیباج دفن شد.
“راهش جاوید باد”
وصیت نامه شهید
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده مهربان
چند نكتهاي از وصيتنامه خود را شروع ميكنم وصيت ميكنم كه من اگر شهيد شدم و اين شهادت پرافتخار نصيب بنده شد از پدر و مادر ميخواهم كه فاطمه را خوب نگهداري كنيد و از همه شما ميخواهم كه برايم گريه نكنيد روحیۀ خود را شاد كنيد تا دشمنان را به ناراحتي به سر ببرند نگذاريد دشمنان شاد باشند و نگذاريد از شهيد شدن بنده و امثال بنده دشمنان و منافق سو استفاده كنند فقط از شما ميخواهم كه برايم قرآن بخوانيد و پدرجان دوست دارم سر جنازهام سخنراني كنی و به منافقين بفهمان كه ما از شهيد شدن فرزندانمان هيچ نگراني نداريم خوشحال هستيم كه فرزندمان در اين راه شهيد شده و به لقاالله پيوسته و اميد من از شما اين است.
فاطمه را بگوييد كه روحيه خود را شاد كنيد و از براي بنده ناراحت نباشيد اگر از من بدي ديديد مرا عفو كنيد به خصوص اي پدر گرامي واي مادر مهربانم كه شب و روز نخفتهايد و مرا به سختي بزرگ كردهايد از شما ميخواهم دعاي خير درباره من بكنيد اگر از من ناراحتي ديديد مرا در درگاه خدا اذيت نكنيد و من را عفو كنيد پدر جان مرگ پيش پا است انتظار از خدا بايد داشت.مرگ برآمريكا مرگ بر شوروي، مرگ بر منافقين و صدام