جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید حسن خطیرنامنی

فرازی از وصیت نامه:
شهید حسن خطیرنامنی

ملت سلحشور ایران در صحنه بودن شما باعث شد که کشورهای خارج یکی بعد از دیگر خود را عوض کردند. ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد. برادران شهادت افتخاری بس بزرگ می باشد و ما از کشته شدن باکی نداریم، چون این درس را از مکتب آقا و مولایمان امام حسین(ع) سردار شهیدان اسلام سرمشق گرفتیم.

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :حسن خطیرنامنی
نام پدر :کاظم
تاریخ تولد :۱۳۲۸/۰۳/۰۴
محل تولد :روستای نامن گرگان
شغل :پاسدار
وضعیت تاهل :متاهل
مسئولیت :معاون گروهان پیاده
سن :۳۷ سال
خانواده چند شهید :دو شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۵/۱۰/۲۲
محل شهادت :شلمچه
نام عملیات :کربلای ۵
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش به سر

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :طزره
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای روستای طزره

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

حسن در چهارمین روز از خردادماه سال هزاروسیصدوبیست‌وهشت خورشیدی زمینی شد و نور وجودش در خانۀ کاظم‌آقا و صغرا‌خانم تابیدن گرفت. زندگی سخت دهۀ سی و سختی تحصیلات موجب شد که تنها شش کلاس درس بخواند و زودتر با فرازوفرود زندگی آشنا شود. از بیست‌وهفتم خرداد سال چهل‌وهشت تا بیست‌وهفتم خرداد سال پنجاه سرباز بود.

پس از آن از گرگان به دامغان آمد و از سال پنجاه‌ویک کارگر ذوب‌آهن البرزشرقی شد و ساکن روستای طزرۀ دامغان. برای خود نامی و اعتباری دست‌وپا کرد تا وقتی به خواستگاری صغری‌خانم غربا می‌رود حرفی برای گفتن داشته باشد.

زندگی مشترک آغاز شد و فرزندش محمد هم در سال پنجاه‌وشش به دنیا آمد. با انقلابیون همراه شد تا در پیروزی انقلاب هم سهیم باشد. جنگ خانمان‌سوز او را نیز مانند بسیاری از پاکان این آب و خاک به جبهه فراخواند و در آبان‌ماه سال شصت راهی جبهه شد. فرزند دیگر او فاطمه نیز در همین سال روشنی‌بخش خانواده شده بود. در سال شصت‌وسه ولادت رسول پیام‌آور خیر و شادی خانوادۀ حسن بود.

اسفندماه همین ‌سال رخت به جبهه جنگ کشید و مجروح شد. وظیفۀ پدری او را به خود خواند تا مدتی نزد خانواده بماند اما در سال شصت‌وپنج عضو سپاه پاسداران شد و در عملیات کربلای ۵ شرکت جست تا خاک شلمچه خونش را فرو بَرَد و گواهی بر دلاوری و جان‌‌فشانی او در راه آرمان‌های مقدسش باشد.

بالاترین مسؤولیتش فرمانده دسته بود که بیست‌ودوم دی‌ماه سال شصت‌وپنج ترکش خمپاره‌ای آن‌چنان از نزدیک و از پشت سر به او برخورد کرد که پیکر بی‌سرش از پا افتاد و دست از پیکار کشید اما برادرش، حسین، بی‌‌درنگ سلاح او را به دوش گرفت تا خون برادر بی‌خون‌خواه نماند.

حسین نیز لحظاتی چند پس از برادر بزرگ، به خاک‌وخون کشیده شد و دو کبوتر سبک‌بال، عاشقانه و بی‌ادعا از یک پنجره پرواز کردند و تا آشیانه خورشید بال گشودند. پیکرهای به‌‌خون‌‌تپیدۀ آنان بر دست‌‌های باوفای دوستان و در میان فریادهای عاشقانه‌‌شان تشییع شد و در جوار امام‌زاده‌اسماعیل طزره آرام گرفتند.

“راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم

"ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون"   (قرآن مجید)

گمان نکنید آنکه در راه خدا کشته شدند بلکه آنان زنده‌‌اند و نزد خدا روزی می‌‌خورند.

سلام به پیشگاه مقدس امام زمان (عج) منجی عالم و نایب بر حقش امام خمینی و رهبر کیبر انقلاب و بنیان‌‌گذار جمهوری اسلامی ایران و با سلام و درود بر شهیدان به خون خفته ایران که با ریختن خون خود مسئولیت مارا سنگین ‌‌تر کردند که راه سرخ حسینی را به ما هدیه دادند.

سروران گرامی ملت حزب‌‌الله و همیشه در صحنه ایران اینک وقت آن رسیده است که به یاری اسلام بشتابید که اسلام در حال خطر این جنایتکاران می‌‌باشد آن‌‌ها از اسلام و مسلمین بی حد ترس داشته و دست به هر جنایتی می‌‌زنند. شما می‌‌دانید که این جنگ تحمیلی را جنایتکاران به وجود آوردند تا انقلاب اسلامی ایران که به دست شما ملت حزب الله. به رهبری مرد قاطع و توانایی به دست آمد. آن را از بین ببرند. پس من به عنوان برادر کوچک شما از شما عاجزانه می‌‌خواهم که امام را تنها نگذارید و جبهه‌‌ها را خالی نگذارید. زیرا این صدام دیوانه عمر آخر خود را به سر می‌‌برد و آخرین سیلی را به گفته رهبر عزیزمان به او وارو آورده که یا خودکشی کند یا فرار.

این پیر جماران را تنها نگذارید.که این از نسل پیامبر و حسین(ع) می باشد. او با سخنان خود و با تقوای خود با قاطعیت خود تمام ابر قدرت‌‌ها را به زانو در آورده. ملت سلحشور ایران در صحنه بودن شما باعث شد که کشورهای خارج یکی بعد از دیگر خود را عوض کردند. ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد. برادران شهادت افتخاری بس بزرگ می باشد و ما از کشته شدن باکی نداریم، چون این درس را از مکتب آقا و مولایمان امام حسین(ع) سردار شهیدان اسلام سرمشق گرفتیم.

پیغام به خانواده خودم: به خانواده خودم پیغام می‌‌د‌‌هم، که صبر داشته باشند و به حال من گریه نکنند. بلکه برای زینب(س) گریه کنید که چه ستم‌‌هایی ندیده است. در دشت کربلا و شام و کوفه از آن بانوی اسلام سر مشق بگیر و بچه‌‌های مرا در خط اسلام تربیت کنید. زیرا بچه‌‌های من باید راه مرا ادامه دهند و از فرزند بزرگ‌‌تر محمد می‌‌خواهم که درس‌‌های خود را بخواند و با درس خواندن تو است که می‌‌تواند ادامه را من باشد.

و از خانواده‌‌ام می‌‌خواهم که حجاب را خود داشته باشد و به دخترم بیاموزد. که به فرموده حضرت زهرا(س) ای زن به تو از فاطمه این گونه خطاب است، زیبنده‌‌ترین زینت زن حفظ حجاب است. و از پدرم می‌‌خواهم که مرا حلال نماید. گرچه پسر خوبی برایش نبودم و مرا ببخشد. زیرا بخشش با بزرگان است. و از همه خویشان و دوستان می‌‌خواهم که مرا حلال نمایند و از خط اسلام و رهبر کبیر انقلاب اسلامی جدا نشوید که خط واقعی اسلام را رهبر بزرگ اسلام امام خمینی به ما هدیه آورده است.

والسلام

قربان همگی شما حقیر حسن خطیر نامنی

1365/07/13

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.