زندگی نامه شهید
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
آن روز از سال هزاروسیصدوچهلوپنج هجری خورشیدی در روستای قاسمآباد در حاشیه کویر با صدای اذان خلیلالله، کودک چشمانش را باز کرد. خلیلالله به حرمت مولایش، امیر مؤمنان فرزندش را سیدعلی نامید. سیدعلی در نوازش نسیم گرم نفسهای مادر و هنگامۀ دعا و اشک و ذکر «یاحسین» پدر، هنگامۀ شور و برپایی عَلَم، دوران کودکیاش را گذراند.
او از پدر و مادر و برادرانش صبوری میآموخت و ایمان میاندوخت. دوازدهساله شد که دوران مبارزاتی مردم به اوج رسیده بود. سیدعلی بههمراه برادران و دوستان مبارزش در راهپیماییها شرکت میکرد.
در یکی از همان روزهای ملتهب انقلاب گوش او به تیر مزدوران رژیم شاه زخمی شد. بعد از پیروزی انقلاب و شروع جنگ تحمیلی سیدعلی که شور شیدایی و شهادتطلبی را در خانواده از پدر و برادران خود وام گرفته بود، نه در کلاس درس دلی برای بستن داشت و نه در عرصه کار و تلاش پایی برای ماندن و گرفتار بندهای تعلق دنیا شدن. با وجود سن کم ناآرام بود. بندبند وجودش و تمام تاروپودش بسته مهر دوست شده بود. مهرماه سال هزاروسیصدوشصت در عملیات حصر آبادان، منطقه دارخوئین شهادت را تنگ در آغوش کشید و به خدایش پیوست.
پس از پایان موفقیتآمیز عملیات ثامنالائمه هنگام برگشت به تهران، پیکر او و دیگر دوستانش سرنشین هواپیمای ۱۳۰C- بود. پنج تن از مسؤولین و فرماندهان رده بالای ارتش و سپاه نیز برای تقدیم گزارش به امام خمینی(ره) همسفر همان هواپیمای حامل پیکر پاک شهدا بودند.
هواپیما در ساعت نوزدهوپنجاهونه دقیقه روز هفتم مهرماه در جنوب شرقی کهریزک دچار سانحه شد و به علتی نامعلوم هر چهار موتورش همزمان خاموش شد. خلبان تمام تلاش خود را کرد تا هواپیما را در همان منطقه به زمین بنشاند. چرخهای هواپیما با دستگیره دستی باز میشود و هواپیما در زمین ناهموار فرود میآید اما پس از طی مسافتی، در نقطهای متوقف میشود و بال چپش به زمین اصابت میکند. متاسفانه هواپیما آتش میگیرد و چهلونه نفر سرنشین آن ازجمله پنج تن از سرداران رشید اسلام در آسمان دست در دست ملائک نهادند و پیکرهای معطرشان در انبوه دود و خاکستر به گمنامی و همنامی شهره شد.
سرلشکر شهید فلاحی (رئیس ستاد مشترک ارتش) سرلشکر شهید موسی نامجو (وزیر دفاع) سرلشکر شهید یوسف کلاهدوز (قائم مقام سپاه پاسداران) سرلشکر شهید فکوری (جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش) سرلشکر شهید جهانآرا (فرمانده سپاه پاسداران خرمشهر و آبادان). این شهیدان آمیختهنام با هم و در یک مکان و در بهشت زهرای تهران در قطعه ۲۴، ردیف۹۸، قبر ۳۱ در جوار شهیدان بهشتی، رجائی و باهنر به خاک سپرده شدند. سیدعلی و دیگر شهدا نیز تن و جان سوختند و چون سیمرغ به آسمان انس خدا پرکشیدند.
دو روز بعد در شهر قم، محل زندگیاش، مراسم باشکوه تشییع برگزار شد و توده خاکستر به خاک پیوست.
“راهش جاوید باد”