مسلمانان، دشمنان بین شما و روحانیت مبارز تفرقه نیاندازند و از آنها جدایتان نکنند و اگر خدای نکرده جدایتان بکنند آن روز جشن ابرظلمتهاست و روز بدبختی مسلمانان. برادران در برابر ملتهای تحت ستم جهان مسئولید، بکوشید تا آنان را از زیر یوغ چپاولگران نجات دهید.
ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...
مشخصات فردی
نام و نام خانوادگی :حسن بیناییان
نام پدر :ابراهیم
تاریخ تولد :۱۳۴۱/۰۵/۰۴
محل تولد :کلاته
شغل :پاسدار
وضعیت تاهل :مجرد
مسئولیت :فرمانده دسته پیاده
سن :۲۰ سال
خانواده چند شهید :یک شهید
شناسنامه شهادت
تاریخ شهادت :۱۳۶۲/۰۲/۰۹
محل شهادت :دیوان دره
نام عملیات :پدافندی
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت گلوله
شناسنامه تدفین
کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :
تاریخ تدفین :
گلزار :گلزار شهدای کلاته رودبار
نقشه محل تدفین
زندگی نامه شهید
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
ابراهیم همچنان که در باغ سبز مردادماه به ثمرنشستن درختان را نظاره میکرد، تمام ذهنش مشغول فاطمهصغری همسر مهربان و صبورش بود. چراکه بهزودی گلی دیگر به گلستان زیبای زندگیشان پا میگذاشت.
چهارم مردادماه وقتی که نوزاد چشمانش را گشود، آقا ابراهیم دستانش را چراغی کرد سوی آسمان و نجوای شکرگزاریاش را در گوش آسمان زمزمه کرد. نام فرزندش را حسن گذاشت. حسن کودکیاش را در روستای سرسبز و با صفایش در میان مردم، باغها و کوهها و چشمههای زلالش گذراند. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش به پایان برد و در کنار پدر کار میکرد. به برکت دستان زحمتکش ابراهیم و دعاهایی که بیپایان بود؛ حسن در اخلاق و ادب و ایمان، قابل تحسین همگان شده بود.
پانزده سال داشت که در مسیر انوار الهی کلام امامش قرار گرفت و آنی شد که باید. حسن سرباز امامش بود. از همانهایی که خمینی کبیر(ره) خود را خاک پایشان میدانست. هجده سال داشت که در گیر و دار جبهههای عاشقی، غرب را انتخاب کرد. گویی میدانست که خداوند در آسمان قلههای سرد غرب زودتر مستجابش خواهد کرد. پنج ماه از حضورش در دیواندره میگذشت. اردیبهشت شصتودو از راه رسیده بود و قلههای هزارکانیان بیتاب قدمهای جوانان جانباختۀ گردان جندالله بود. حسن فرمانده دسته بود و مأموریتشان رسیدن تا قلۀ هزارکانیان و پاکسازی آن.
نهمین روز اردیبهشت، روزی بود که بهشت آغوش گشوده بود به روی حسن و یارانش. گروهکهای منافقین، غرق در دورویی و ناکامی، تیرهای کینهشان را بهسمت سینههای دریایی فرزندان امام(ره) نشانه میرفتند و حسن در میان خیل دوستان شهیدش قرار گرفت. پانزده روز در گمنامی، مهمان قلۀ هزارکانیان بود و بعد از پیداشدن پیکر پاکش توسط یکی از اهالی دیواندره و آشنا با قلۀ هزارکانیان به روستای خودش کلاتهرودبار برگشت. گلزار شهدای روستا، حسن را گرم در دستان خاکی و سبزش جای داد.
“راهش جاوید باد”
وصیت نامه شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
انما المومنون الذین آمنوا بالله و رسوله ثم لم یرتابو و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل ا...
اولئک هم الصادقون
مومنان آن کسانند که به خدا و رسول او ایمان آوردهاند و بعد هیچگاه شک و فریبی به دل راه
ندادند و در راه خدا با مال و جانشان جهاد کردند.
با سلام و درود فراوان بر امام زمان منجی انسانها بر نایب بر حقش امام خمینی و با درود و سلام فراوان بر روحانیت مبارز فداکار و سلام و درود بر معمولین انقلاب و شهیدان گلگون کفن از کربلای حسینی تا خونین شهر خمینی.
ای انقلاب عزیز سیراب شو از خون ما و به ایستادگیت ادامه بده. ای برادران و خواهران این شما بودید که ما را در جهت معشوقمان راهنمائی کردید و ای جوانهای عزیز نکند که در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد و مبادا در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب شهید شد.
ای امت مسلمان مبادا در حال بیتفاوتی بمیرید که علیاکبر حسین (ع) با هدف در صحرای سوزان کربلا به درجه شهادت رسید.ای پدران و مادران درحالیکه ما در کانون گرم خانواده بودیم و آن را رها کردیم و برای نجات اسلام و مبارزه با کفار به سرزمینی آمدیم که در هر گوشه از این خاک لکههای خون عزیزان دیده میشود.
آری ما ماندیم و جنگیدیم تا درس عبرتی باشد برای شما که مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که حجت خدا را بر همه تمام کنید.ای خانواده عزیزم و ای اقوام برای من گریه نکنید و اشک نریزید اگر مرا دوست دارید راهم را ادامه بدهید. ای پدر و مادر عزیز من به بهترین راه رفتم و به بهترین آرزویم رسیدم و این قابل درک نیست مگر برای آنان که خدا را از هر چیز بیشتر دوست دارند.
ای برادران و خواهران استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمان گناهان است.مسلمانان، دشمنان بین شما و روحانیت مبارز تفرقه نیاندازند و از آنها جدایتان نکنند و اگر خدای نکرده جدایتان بکنند آن روز جشن ابرظلمتهاست و روز بدبختی مسلمانان.برادران در برابر ملتهای تحت ستم جهان مسئولید، بکوشید تا آنان را از زیر یوغ چپاولگران نجات دهید.
کارگران در کارخانه و کشاورزان در مزارع و سربازان در جبهه و معلمین در مدرسه، روحانیون در اجتماع همه بکوشید تا این انقلاب به پیروزی کامل برسد که مقدمهای برای انقلاب حضرت بقیه الله اعظم اماممهدی (عج) هست و در این راه از هیچکس نهراسید و استقامت و پایداری نمائید.
کسانی که کوچکترین اختلاف اعتلای با ولایت فقیه دارند و در تشییع جنازهام حاضر نشوند چون حاضر شدنشان روح مرا می آزارد.هرکس میخواهد بر جنازهام فاتحه بخواند اول برای امام دعا کند و اگر دعا نمیکند برجنازهام فاتحه نخواند.
از پدر و مادر عزیزم تمنا دارم که هر چند من فرزند خوبی نبودم مرا حلال کنند و برای من اشک نریزید که شهید شدن در راه خدا گریه ندارد و گریه ما آن زمانیست که اسلام شکست بخورد.از خواهرانم میخواهم که حجابشان را بر مبنای اسلامی حفظ کنند که همانا حجاب شما مانند خون شهدا با ارزش و احترام است.
امام عزیز را تنها نگذارید که اگر تنها بگذارید در روز قیامت مسئولید آخرین سخنم را میگویم خداوندا اگر صد جان هم میداشتم برای اسلام و امام عزیزمان فدایت میکردم.
خدایا خدایا ترا به جان مهدی، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.