احمد فرزند جواد در سال هزاروسیصدوسیوپنج در دامغان به دنیا آمد. دوره ابتدایی را در دامغان گذراند و تا سوم دبیرستان را در تهران نزد برادرش ادامه داد. موقع استراحت و بیکاری کتابهای علمی میخواند. از دوازدهسالگی تا قبل از خدمت سربازی در کارخانه کیکسازی مشغول به کار بود.
در مهرماه هزاروسیصدوچهلوهفت، فرزند دوم معصومه و یوسف در تهران به دنیا آمد. پدر از کاسبهای معتمدی بود که خرج خانواده خود را از این راه تأمین میکرد. حمیدرضا دو برادر و سه خواهر دارد. همزمان با مبارزات مردم در سال پنجاهوهفت، او نیز در راهپیماییها حضور داشت.
شهید مهدی مزعنی فرزند حبیبالله در ۱۳۳۲/۰۱/۰۱ در دامغان متولد شد. تحصیلاتش را تا دیپلم خواند پس از پایان تحصیلات در ذوب آهن به عنوان تکنسین مشغول کار شد. در محرم سال ۱۳۵۶ ازدواج کرد.
به گواهی شناسنامهاش متولد اول بهمن هزاروسیصدوچهلودو بود و اهل کویر دامغان؛ اما نه به جثهاش میآمد بیست سال داشتهباشد و نه سبزی و صفایش نسبتی با کویر داشت. بیبیخانم هم جای همۀ لالاییهای کودکانه، عشق و ایمان را در گوش فرزندش زمزمه کرده بود و آقا عباسعلی نان حلال را همه شب با طعم مردانگی و غیرت بر سر سفره گذاشته بود.محمدمهدی یلی بود نهتنها به جثه که جثهاش از همۀ همسنوسالهایش بیشتر مینمود- که در اخلاق هم یک سر و گردن بالاتر.
در سوم اردیبهشت هزاروسیصدوچهلوچهار در خانوادۀ باصفا و متدین محمدحسن مجیدزاده از دامغان پسری دیده به جهان گشود. پدر او را محمدتقی نام نهاد.او از بچگی همراه پدر در نماز جماعت مسجد و سایر مراسم مذهبی شرکت میکرد. تحصیلاتش را تا سوم راهنمایی در دامغان ادامه داد. پس از آن عضو بسیج شد. همچنین یار و همراه پدر در کارهای دامداری بود. با حضور در کلاسهای بسیج خیلی زود فنون نظامی را فراگرفت.
علیاصغر فرزند حسین در سال هزاروسیصدوچهلوپنج، در گرگان متولد شد. فرزند چهارم خانواده بود. سه برادر و سه خواهر دارد. تا پنجم ابتدایی را در گرگان خواند. خانوادهاش از گرگان به روستای مهماندوست دامغان نقل مکان کردند. تحصیل را رها کرد و به کار پرداخت. در کنار پدر در مغازهداری شاگردی کرد. سر زمین کشاورزی هم کمکش میکرد.
رحیم فرزند محمود، بیستم تیر هزاروسیصدوچهلوشش در بهشهر به دنیا آمد. به مدرسه رفت و تا اول راهنمایی درس خواند. از سال هزاروسیصدوشصت به امیرآباد دامغان مهاجرت کردند. به رشته برق علاقه داشت و دوست داشت در همین رشته ادامه تحصیل دهد. به دلیل نبودن رشتۀ موردعلاقهاش در امیرآباد و مشکل رفتوآمد به شهر ترک تحصیل کرد. نزد داییاش به سیمانکاری مشغول شد. بعدها در همین کار استاد شد.
در سال هزاروسیصدوچهلوهفت در روستای وامرزان دامغان، در خانواده علیاکبر خادمیان نوزادی متولد گشت. به میمنت تقارن این تولد با میلاد امام عصر(عج) نامش را محمدمهدی گذاشتند.
حسین محرم سال هزاروسیصدوچهلوپنج در خانوادهای متدین در روستای دولتآباد دامغان به دنیا آمد. دوران تحصیل را تا اخذ دیپلم با نمرات عالی پشت سر گذاشت.
حسین در تیراندازی مهارت فوق العادهای داشت که زبانزد عام و خاص بود. پدربزرگ عارفمسلکش تاثیر بهسزایی در خلقوخوی او گذاشته بود. مردم روستا خاطرات شگفتی از این پدربزرگ متدین به خاطر دارند. ادامه مطلب
برخلاف خیلی از آدمها که با سخنانشان در بین اعضای خانواده، دوست و فامیل، شناخته میشوند، او را با سکوتش میشناختند. هفتمین فرزند سیده خانم طباطبایی بود.
سکوت و ادب میراثی شد به یادگار، میان خواهران و برادرانش. نوروزعلی فرزند هفتمش را حسینعلی نام نهاد. نوزدهم مردادماه سال چهلوپنج آغازین روز بیقراریهای حسینعلی بود. پدرش کشاورزی میکرد. روستای عباسآباد تمام کودکیاش را در خود جای داده بود. تحصیلات دوره ابتدایی را در عباسآباد گذراند.