جستجو در دایره المعارف شهدا

نوشته هایی با برچسب شهادت

شهید محمد خراسانی 30 آگوست 14

شهید محمد خراسانی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

روحانی شهید، محمد خراسانی فرزند علی‌‌‌اکبر، هیجدهم خرداد سال هزاروسیصدوچهل‌‌‌وهفت در روستای خورزان در خانواده‌‌‌ای مؤمن به دنیا آمد. پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی به حوزۀ علمیه دامغان رفت و به ادامه تحصیل پرداخت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید سید رضا عرفانی 30 آگوست 14

شهید سید رضا عرفانی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

در سال هزاروسیصدوچهل‌‌ودو هجری شمسی در شهر دامغان به دنیا آمد. تحصیلاتش را در مقطع ابتدایی و راهنمایی گذراند و وارد هنرستان شد.

در بیشتر تظاهرات علیه رژیم شاهنشاهی شرکت می‌‌کرد.                                                                        

سه مرحله به جبهه رفت و به‌‌عنوان نیروی بسیجی از سپاه اعزام شد. تک‌‌تیرانداز بود. بعدها به‌‌عنوان فرمانده دسته خدمت می‌‌کرد. دو بار مجروح شد اما هنوز کاملاً خوب نشده بود که به جبهه برگشت. به رزمندگان و شهدا خیلی علاقه داشت. شهید محمودزاده دوست صمیمی او بود. در عملیات بیت‌‌المقدس نیز شرکت داشت.

این شهید بزرگوار در تاریخ بیست‌‌وششم ‌‌شهریورماه سال شصت‌‌ودو مصادف با عید قربان در منطقه سردشت با کمین نیروهای کومله مواجه شد و با اصابت تیر مستقیم عاشقانه به ملاقات حضرت ‌‌حق شتافت و به جمع دوستان بهشتی‌‌اش پیوست. پیکر پاکش بر روی دستان مردم شریف دامغان با شکوهی وصف‌‌نشدنی تشییع و در فردوس‌رضای این شهر در خاک آرمید.

“راهش جاوید باد”

ادامه مطلب
شهید محمد خراسانی 30 آگوست 14

شهید محمد خراسانی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

آقاصفر کارگری ساده و باصفا در کنار همسرش حوا در روستای عبدیا در حوالی کویر دامغان، روزگار می‌‌گذراندند.

تابستان سال چهل‌وچهار از راه می‌رسید و خردادماه گرم و پرثمر عبدیا پیام‌آور آن. پنجم خردادماه که شد، حواخانم پسری زیبا و دوست‌داشتنی را در آغوش گرمش جای داد. آقاصفر، با دستان مهربان ولی پینه‌‌بسته‌‌ فرزندش را در آغوش گرفت و هزار آیه شکر بر لبانش جاری شد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمد خراسانی 30 آگوست 14

شهید محمد خراسانی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

سال‌‌های طولانی عمرش را با تجربه‌‌های تلخ و شیرین یک پدر دل‌‌سوز گذرانده بود. زمستان سال هزاروسیصدوسی‌‌، کربلایی تقی و پسرانش مشغول کار بودند؛ تمام فکرش را کنار فاطمه‌‌خانم و در خانه کوچک­شان جا گذاشته بود. آن‌‌ها در رسیدن مسافری جدید لحظه‌‌شماری می‌‌کردند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید عباسعلی خراسانی 30 آگوست 14

شهید عباسعلی خراسانی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

در پنجم دی­ماه صدای فریاد کودکی در روستای کویری خورزان بلند شد. انگار لابه‌‌لای گریه‌‌هایش قول ماندنی کوتاه در زمین را از خدا می‌‌گرفت. با آمدن هر نوزادی هزار آیه محبت بر دل پدر و مادر و اهل خانه نازل می‌‌شود. به شکرانه سلامتش نامش را عباسعلی گذاشتند تا در سایه صاحبان نامش، جوانمردی و مهربانی و بخشندگی و دست‌‌گیری بیاموزد. دم گرم پدر و مادر، در جان کودک می‌‌پیچید و رشد می‌‌کرد. عباسعلی فرزند کویری بود که خداوند با هزاران معجزه از دستان خشک و ترک‌‌خورده‌‌اش گندم می‌‌رویاند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمدرضا صدرالهی 30 آگوست 14

شهید محمدرضا صدرالهی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

محمدرضا اولین فرزند حسن، سال هزاروسیصدوچهل در دامغان به دنیا آمد. دوران نوجوانی او مصادف بود با اوج فعالیت‌های انقلاب. هم‌‌چون دیگر اقشار جامعه به سهم خود شرکت داشت. چندین بار توسط شهربانی دستگیر و شکنجه شده بود.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید مهدی عبیری 30 آگوست 14

شهید مهدی عبیری

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

مهدی در روستای آستانه از توابع دامغان به دنیا آمد. سال تولدش، هزاروسیصدوچهل‌‌وچهار بود. پدرش تقی نام داشت. تا کلاس پنجم را در آستانه خواند و دوران راهنمایی و دبیرستان و تربیت معلم را در دامغان گذراند.

دانشجوی سال دوم تربیت‌‌معلم بود. از شانزده‌‌سالگی پایش به جبهه باز شد و تا زمان شهادت یعنی بیست‌‌ویک‌‌سالگی به شکل مستمر در جبهه حضور داشت. زمان حضورش به سیصد روز می‌رسد.

مسؤولیتش در عملیات آخر که منجر به شهادتش شد، معاون دسته بود. در بیست‌‌وپنجم دی شصت‌‌وپنج در عملیات کربلای۵ منطقۀ شلمچه براثر اصابت ترکش به کتفش به شهادت رسید. مدفن این شهید عزیز در آستانه دامغان است.

“راهش جاوید باد”

ادامه مطلب
شهید محمودحسین عباسی 29 آگوست 14

شهید محمودحسین عباسی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

سپیده‌‌دم هفتمین روز اسفندماه سال هزاروسیصدوسی‌‌وهشت، در شهرستان دامغان، خورشید زندگی محمودحسین در خانۀ علی‌‌محمد طلوع کرد. گرمای آغوش مادر و سایه‌‌سار مهربانی پدر، مأمن بالیدنش بود. قد کشید و بزرگ شد. در دانش‌سرای مقدماتی درس خواند و دیپلم گرفت و آموزگار ابتدایی دبستان طزره شد.تربیت در دامان پدر و مادری متدین از او مردی ساخت چون کوه، راست‌‌تر از سرو، روشن‌‌تر از چشمه، سبک‌‌بال‌‌تر از نسیم.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید حسن صیدی 29 آگوست 14

شهید حسن صیدی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

بعد از هفت سال انتظار و گذشت دوران سخت و شیرین بارداری، آمدنش لحظه‌‌به‌‌لحظه نزدیک‌تر می‌شد. پدرش تهران بود. بعد از سه روز از تولد حسن تازه با خبر شد. بعد از یک هفته از قدم نورسیده، مشهدی علی‌اکبر به نکا آمد و چشمش به دیدار اولین فرزندش روشن شد و تقویم، سال هزاروسیصدوچهل‌‌و‌‌پنج را نشان می‌داد. آن روز شیرین در روزشمار زندگی و بوستان خاطرات خانواده ثبت شد و شور و شعف وصف‌ناشدنی برای پدر و مادر به همراه داشت. اگرچه وضع مالی چندان خوبی نداشتند ولی شادی داشتند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید علیرضا صیامی صومعه دل 29 آگوست 14

شهید علیرضا صیامی صومعه دل

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

شهید علیرضا فرزند حبیب‌الله، سال هزاروسیصدوچهل‌وشش در شهرستان بهشهر به دنیا آمد. دوران کودکی‌اش را در بهشهر گذراند و بعد از مدتی به شهرستان دامغان نقل‌‌‌مکان کرد.

تحصیلاتش را تا سال پنجم ابتدایی خواند. پدری زحمت‌‌کش و شریف داشت. کارگری می‌‌کرد و با عرق جبین نان حلالی بر سفره خانواده می‌‌گذاشت. به همین دلیل علیرضا در همان دوران ابتدایی ترک تحصیل کرد تا به پدرش در تأمین مخارج زندگی و نیازهای خانواده کمک کند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب