نوشته هایی با برچسب شلمچه
20 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
بهار بود و کوهسار شمالی دامغان، روستای طزره فرورفته در طراوتی سبز و شادابی محض با بوی جاری زندگی و عطر دلانگیز شکوفههای بهاری در هم آمیخته. خانوادۀ شعبانعلی در ششمین روز از اولین ماه فصل بهار سال هزاروسیصدوچهل پذیرای مهمان نوروزی شدند که نعمت و عنایت خداوند به آنان بود.نام زیبای یحیی را برایش برگزیدند. آن روز که نامش را یحیی نهادند هیچ کس نمیدانست او زنده ابدی برای همیشه تاریخ خواهد شد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
20 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
شعبان فرزند محمدعلی در سال هزاروسیصدوچهلودو در شهرستان بهشهر به دنیا آمد. پدر و مادر او را با رنج و مشقت بزرگ کردند. هفتساله که شد مثل همۀ بچهها به مدرسه رفت. تا ششم ابتدایی درس خواند و تحصیل را رها کرد. او آخرین فرزند خانوادهای پرجمعیت بود.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
14 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
جانباز شهید مهدی فراتی در فروردین سال هزاروسیصدوسیوشش در خانهای روستایی و محقر در روستای فرات دامغان به دنیا آمد. دیری نگذشت که سختی و اجبار معیشت، خانواده را مجبور به ترک روستا و کوچ به روستای حسینآباد قائمی کرد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
2 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
در بهار سال چهلوهشت خانۀ قاسم فراتی را نفسهای کودکی که او را بعدها علیاصغر نام گذاشتند، گرم کرد. علیاصغر میان جمع باصفای خواهرها و برادرها بالید و دوران کودکی و نوجوانی را پشت سر گذاشت. از دستان پینهبستۀ پدر آموخت که برای یک لقمه نان حلال زحمت بکشد و از مادر یاد گرفت همیشه با چهرهای متبسم، عشق و مهربانی را نثار دیگران کند.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
2 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
در ششمین روز مردادماه سال هزاروسیصدوسیوهفت موسی فرزند قلی در روستای خراسانلو از توابع هشترود تبریز دیده به جهان گشود. دیری نپایید که تیغ بیدریغ جفای روزگار او را از آغوش گرم و مهربان مادر جدا کرد و مادر روی در نقاب خاک کشید.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
1 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
غلامحسن فرزند محمدنبی، سال هزاروسیصدوچهلوهفت در روستای مهماندوست از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد. او سه برادر و چهار خواهر داشت.تحصیلاتش را تا مقطع ابتدایی در زادگاهش به پایان رساند. سپس در کنار پدرش به آسیابانی و باغبانی پرداخت. ادامه مطلب
ادامه مطلب
1 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
روز اول بهار سال هزاروسیصدوسیوپنج کاظم و فاطمه فرزند چهارم خود را در آغوش کشیدند. حسین صدایش زدند. یک برادر و دو خواهر دارد. ابتدایی را در زادگاهش روستای نامن از توابع گرگان خواند. در کودکی مادرش را از دست داد. دو خواهرش او را بزرگ کردند. بعد از گذراندن دوران ابتدایی، درس را رها کرد. به دنبال کار رفت. بعد از چند سال، در یک مدرسه خدمتگزار شد. برادرش، حسن به طزره دامغان رفت. حسین هم برای پیداکردن کار پیش برادرش رفت. در سال پنجاهوچهار در ذوب آهن مشغول شد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
1 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
محمدرضا فرزند عباسعلی، دهم خرداد سال هزاروسیصدوچهلونه، در روستای برم از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد. در خانوادهای مذهبی و عاشق اهل بیت عصمت و طهارت(ع).امور زندگی ایشان از راه دستفروشی و با زحمات بسیار پدر میگذشت.دوران ابتدایی را در دبستان «شهید محمد علیزاده» برم و راهنمایی را در مدرسه آیتا… اشرفی گذراند.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
1 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
حسین هفتمین بچه علیاصغر بود که در پانزدهم خرداد هزاروسیصدوچهلوشش در روستای مهدیآباد برم دامغان به دنیا آمد. تأمین معاش خانواده چندنفره با کارگری و کشاورزی کار بسیار سختی بود. به همین خاطر نتوانستند او را برای ادامه تحصیل پشتیبانی کنند. حسین مجبور شد سال پنجم ابتدایی ترک تحصیل کند و به دنبال کار برود.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
31 آگوست 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
در سوم آبان هزاروسیصدوچهلوشش در خانه ذبیحالله غریبنژاد از شهر دیباج دامغان پسری به دنیا آمد که به عشق امامرضا(ع) نامش را عبدالرضا گذاشتند. از کودکی همراه پدرش در مراسم مذهبی، مساجد و تکایا شرکت میکرد. بهتدریج عشق به کلام حق و اهل بیت عصمت و طهارت در وجودش رشد یافت.
ادامه مطلب
ادامه مطلب