جستجو در دایره المعارف شهدا

نوشته هایی با برچسب جنگ

شهید سید محمد میرکمالی 22 می 15

شهید سید محمد میرکمالی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

سیدمحمد فرزند سیدکمال و فاطمه‌سلطان، سال هزاروسیصدوچهل‌وپنج هجری شمسی در روستای طاق از توابع شهرستان دامغان متولد شده‌است. وی در دامان مادری متدین و پدری زحمت‌‌کش که در کارخانۀ ذوب‌آهن کار می‌کرد پرورش یافت.

تا سال سوم دبیرستان را تحصیل کرد. عضو بسیج بود که تک‌تیرانداز شد و در منطقۀ سردشت استان کردستان رزمید.

در تاریخ بیست‌وششم شهریورماه سال شصت‌ودو پس از دویست‌وهفت روز حضور در جبهه هنگام مبارزه با افراد ضدانقلاب تیری به سرش می‌‌خورد و شهید می‌شود. مزار شهید سیدمحمد میرکمالی در گلزار شهدای روستای طاق واقع است.

“راهش جاوید باد”

ادامه مطلب
شهید سید ابوالفضل میرعماد 22 می 15

شهید سید ابوالفضل میرعماد

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

سیدابوالفضل فرزند سیدمهدی در سال هزاروسیصدوچهل‌‌وپنج در روستای آستانه از توابع دامغان به دنیا آمد. دوساله بود که مادرش را از دست داد. پدرش برای بزرگ‌‌کردن او مجبور به ازدواج مجدد شد.

ابتدایی و راهنمایی را در روستای آستانه و آهوانو گذراند. برای ادامه تحصیل به هنرستان کشاورزی (شهید محمد منتظرقائم) امیرآباد رفت.

به نماز جماعت خیلی اهمیت می‌‌داد و همیشه اطرافیان را به آن سفارش می‌‌کرد.

اولین بار در شانزده‌‌سالگی، با دست‌‌کاری شناسنامه و تغییر تاریخ تولد به جبهه اعزام شد. حدود سیصد روز در جبهه به‌‌عنوان تک‌‌تیرانداز خدمت کرد.

دهم فروردین هزاروسیصدوشصت‌‌وچهار، در ارتفاعات مهران براثر اصابت ترکش به سر به شهادت رسید. او را در گلزار شهدای آستانه دفن کردند.

“راهش جاوید باد”

ادامه مطلب
شهید الیاس میرعبدالله 22 می 15

شهید الیاس میرعبدالله

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

الیاس بیست‌‌ونهم مهر هزاروسیصدوسی‌‌وپنج در مهماندوست، یکی از روستاهای شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدر و مادرش، غلام‌‌حسن و سکینه‌‌خاتون نام دارند.وی تحصیلاتش را تا ششم ابتدایی گذراند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید یحیی میرزاپور 22 می 15

شهید یحیی میرزاپور

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

زیر سقف بلند آسمان، روی دامان زمین، دست‌‌های رقیه‌‌خانم در صبحگاه بهاری بیستم فروردین لایق شکوفه‌‌های اجابت شد. خدا گل وجود یحیی را به گلستان زندگی‌‌شان هدیه داد.یحیی فرزند اسماعیل، در سال هزاروسیصدوچهل در خانواده‌ای مذهبی در شهر دامغان به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا دیپلم خواند. پدرش نابینا بود و در حمام کار می‌کرد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید سید آقابزرگ میرانی 22 می 15

شهید سید آقابزرگ میرانی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

آخرین فرزند خانوادۀ میرانی، اولین روز فروردین هزاروسیصدوچهل پا به جهان گذاشت. روستای علیان آن روز غرق گل و شکوفه شد و نسیم خبر ولادت «سیدآقابزرگ» را تا دورترین نقطه دور رساند.امیرآقای میرانی در کنار همسر مهربانش لیلاخانم بر سر سفره‌ای مملو از ایمان و عشق بهترین روزها را برای کودکانشان رقم زدند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمدرضا مؤمنی 22 می 15

شهید محمدرضا مؤمنی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

محمدرضا فرزند غلامحسین، بیست‌‌وششم دی هزاروسیصدوچهل‌‌وهشت در محله معصوم‌زاده دامغان پا به عرصه وجود گذاشت.

به‌‌خاطر رفتن به جبهه تحصیلاتش تا دوم دبیرستان بود. با سن کمی که داشت اعزامش نمی‌کردند. دست به دامن مادر شد. مادرش به جهاد زنگ زد و او را اعزام کردند.

توی جبهه نقل مجلس و محفل بود؛ به‌‌خاطر خنداندن و شادکردن روحیۀ رزمندگان. دو بار به جبهه رفت. بار اول در عملیات کربلای ۴ مجروح شد و بعد از بهبودی دوباره رفت. آرپی‌جی‌‌زن بود. بیست‌‌ونهم تیرماه سال شصت‌‌وشش در عملیات تک جزیره مجنون به‌‌همراه برادرش، علی به شهادت رسید. فردوس رضای دامغان آرامگاه اوست.

“راهش جاوید باد”

ادامه مطلب
شهید محمدرضا مؤمن برمی 22 می 15

شهید محمدرضا مؤمن برمی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

اول مهر هزاروسیصدوچهل خانواده عباس‌‌علی شاهد به دنیا آمدن پسری بود که پدر نام او را محمدرضا گذاشت.محمدرضا از کودکی زیرک و باهوش بود. همراه پدر در مجالس مذهبی و نماز جماعت شرکت می‌کرد. تحصیلاتش را تا سوم راهنمایی در روستای برم به پایان رساند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید ابوالفضل مهرابی 22 می 15

شهید ابوالفضل مهرابی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

سوم فروردین‌‌ماه سال هزاروسیصدوچهل‌‌ویک هجری شمسی در جوار آستان مبارک امام‌‌زاده‌‌جعفر(ع) محمدآباد دامغان، در خانواده‌ای متدین و زحمت‌‌کش پا به دنیا گذاشت. نان حلالی که مشهدی رمضان از راه چاه‌‌کنی بر سر سفره می‌‌گذاشت، قابل فیض شد تا در نهایت دو دسته گل از گل‌‌های بهشتی را تقدیم حضرت دوست کند.چهره جذاب و دوست‌‌داشتنی داشت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید علی مؤمنی 22 می 15

شهید علی مؤمنی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

علی فرزند غلامحسین بیست‌‌وهشتم تیرماه هزاروسیصدوچهل‌‌وشش در دامغان پا به عرصه وجود گذاشت. پدرش کاسب بود.

دیپلم داشت. روشنفکر بود و آگاه به مسائل روز جامعه و همین باعث شد که او بی‌تفاوت از کنار مسائل سرنوشت‌ساز نگذرد. کنکور داد و قبول شد؛ اما دانشگاه نرفت.

عضو رسمی سپاه شد. در چند مرحله به جبهه رفت. تک‌‌تیرانداز بود و فرمانده دسته. هم‌‌رزمانش می‌گفتند: «علی در غواصی و شناگری توانا بود. خادم‌‌الحسین می‌شد و کارهای تدارکات را هم انجام می‌داد و…» حدود بیست‌‌وپنج ماه و دو روز خاک جبهه حضورش را به یاد دارد.

سرانجام در بیست‌‌ونهم تیرماه سال شصت‌‌وشش در عملیات تک جزیره مجنون براثر اصابت تیر به شکم به شهادت رسید. فردوس رضای دامغان آرامگاه اوست. دو برادر دیگرش هم به شهادت رسیدند.

“راهش جاوید باد”

ادامه مطلب
شهید امیر معظمی گودرزی 21 می 15

شهید امیر معظمی گودرزی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

شب‌های سرد پاییزی داشت کم‌کم طولانی‌تر می‌شد و امیر در بیست‌وهشتم مهرماه سال چهل‌ونه در شهر بزرگ تهران، چشمان مهربانش را به روی دنیا گشود.

 مادر و پدر در کنار هم زیر پرتوهای روشن و گرم توحید و بندگی خدا، امیر را خوش‌‌آمد گفتند.یک سال داشت که پدرِ امیر خانه امن و سه‌نفره‌شان را ترک کرد. مادر به‌ناچار مشغول کار شد. امیر در تهران بزرگ می‌شد. آغاز هفت‌سالگی و شروع درس و مدرسه برای او دوره جدیدی در زندگی بود.

ادامه مطلب

ادامه مطلب