جهاد سازندگی دامغان  نیز شجرۀ طیبه‌‌ای بود که برای خدمت، ۴۸ نفر شهید، حدود ۲۵۰ نفر جانباز، صدها نفر مجروح، حدود ۴۴۰۰ رزمنده جهادگر و سه نفر آزاده به انقلاب تقدیم کرد. این عزیزان کارهای بزرگی را در دوران دفاع مقدس انجام دادند. همچنین اکثریت نیروهای کادر قرارگاه مهندسی رزمی حمزه سیدالشهدا در این جهاد سازندگی رشد یافته و تربیت شدند.


… با شروع به کار جهاد سازندگی دامغان بخشنامه‌‌ای به ادارات از جمله شرکت ذغالسنگ البرز شرقی فرستادند و درخواست کردند افرادی که تمایل دارند با این نهاد انقلابی همکاری کنند، خودشان را به جهاد سازندگی معرفی نمایند.
زمانی که جهاد سازندگی دامغان شکل گرفت و سخت مشغول فعالیت بود، خبر حمله‌‌ صدام به ایران، مردم را غافلگیر کرد. بلافاصله، بچه‌‌های جهاد دامغان آماده رفتن به جبهه شدند. به این ترتیب در تاریخ  ۱۳۵۹/۰۹/۰۷ برادر ابوالفضل حسن‌‌بیکی در مورد اعلام آمادگی جهادگران دامغانی می‌‌گوید:
… در روز دوم یا سوم مهر ماه بود که از سوی جهاد سازندگی مرکز اعلام شد مراکزی که توان شرکت در جبهه‌‌ با امکانات و وسایل لازم را دارند، اعلام آمادگی نمایند تا محل مأموریت آنها مشخص شود.
با اعلام امکانات و نفرات آماده حرکت به‌‌ سوی جبهه از سوی شورای جهاد سازندگی دامغان، جهاد مرکز برای ما مأموریت اعزام به اهواز را در نظر گرفت.
چون کاروان ما به اهواز رسید، قدری ناهماهنگی در امور به‌‌ چشم می‌‌خورد ولکن وقتی متوجه شدند که ما با چه امکاناتی به منطقه آمده‌‌ایم، از سوی اتاق جنگ واقع در استانداری به ما مأموریت دادند تا به پادگان حمیدیه در دشت آزادگان برویم.

همراه کاروان ما سه دستگاه بلدوزر، سه کمپرسی، یک لودر، یک گریدر، دو دستگاه آمبولانس، دو دستگاه مینی‌‌بوس، یک دستگاه تانکر آب و چند دستگاه ماشین سبک بود. با حرکت این کاروان به سوی جبهه، جهاد سازندگی دامغان به صورت نیمه تعطیل درآمد.
حرکت خود جوش جهادگران دامغانی، از آن جهت قابل توجه است که کسی برای آنها نقشی تعریف نکرده بود. آنها ابتدا با به دست گرفتن اسلحه تلاش کردند تا زمینه را برای ارائه خدمات بعدی خودشان آماده کنند.

با گذشت زمان و کسب تجربه در میدان عمل، بچه‌‌های جنگ جهاد سازندگی دامغان نیز از مهارت‌‌های فنی و انسانی لازم برای اداره یک تشکیلات بزرگ برخوردار شدند. در این مرحله بود که آنها توانستند، برخورداری از روحیه و اخوت اسلامی خود را به نمایش بگذارند و از نام دامغان صرف‌‌نظر کنند و برای دستیابی به اهداف عالی، نام مجموعه خود را به جهاد استان سمنان تغییر دهند.
برادر ابوالفضل حسن بیکی، فرمانده وقت گردان مهندسی رزمی جنگ جهاد سمنان، از چگونگی ماجرا می‌‌گوید:
… در این مرحله از دفاع مقدس، پشتیبانی جنگ جهاد شهرستان دامغان به «پشتیبانی جنگ جهاد استان سمنان» تغییر نام ‌‌داد. چرا که به ما مأموریت بزرگ ساخت جاده در رمل واگذار شده بود و نیرو و امکانات شهرستان دامغان جوابگوی انجام این پروژه بزرگ نبود. برای همین من از منطقه به شهرستان آمدم و همراه با شورای جهاد سازندگی دامغان، حجت‌‌الاسلام قاسم اصحابی، برادران علی ابراهیمی، محمدحسن ملکی، احمدعلی رشیدی، سیدعباس شاهچراغی و حجت‌‌الاسلام حسین مهدی‌‌زاده  به سمنان رفتم و در جلسه‌‌ای که به همین منظور تشکیل شده بود و شیخ(آیت‌‌الله) حسن اختری، نماینده ولی فقیه در استان نیز حضور داشت شرکت کردم. در این جلسه قرار شد، ما با نام« پشتیبانی جنگ جهاد سازندگی استان سمنان» کار کنیم و امکانات استان نیز به این تشکّل ارسال شود و نیروهای جهاد سازندگی شاهرود که همراه بسیج و سپاه پاسداران به جبهه می‌‌رفتند نیز به این پشتیبانی اعزام شوند. جهادگران سازندگی شاهرود نیز به گرمی از این مصوبه استقبال کردند.
وقتی در جبهه  می‌‌خواستیم تابلو جهاد دامغان را به جهاد استان سمنان تغییر بدهیم، تعدادی از بچه‌‌های دامغان ناراحت بودند. می‌‌گفتند اکثر نیروهای ما دامغانی هستند. جهاد شاهرود  بیشتر نیرویش را به سپاه می‌‌دهد. جهاد سمنان و گرمسار هم چند نفری بیشتر نیامده‌‌اند. ولی وقتی تعدادی خودروی  سبک مثل جیپ،  تویوتا و کمپرسی از استان فرستادند و نیروهای استان به ما ملحق شدند، همۀ بچه‌‌های دامغانی نیز از استانی شدن پشتیبانی جهاد سازندگی استقبال کردند.
کم کم امکانات رسید و ما به یک گردان قوی و پُر از امکانات تبدیل شدیم و به ‌‌اصطلاح نظامی، گردان بعلاوه  شدیم. نیروی قابل توجهی نیز از سمنان، شاهرود و  گرمسار آمدند. هر چند نیرویی که از استان سمنان به کمک ما می‌‌آمد، حدود نصف نیرویی بود که از جاهای دیگر برای ما می‌‌فرستادند. از کرمان، تهران، مشهد و از شهرهای دیگر رانندۀ لودر، کمپرسی، بلدوزر و امکانات می‌‌رسید.